حرف های تکان دهنده نوجوانان 15 ساله ای که با دوستش به ترکیه برده شد

دو پسر نوجوان ساده لوح که پس‌از گرفتارشدن در دام قاچاقچیان انسان، در برف و سرما با پای برهنه به ترکیه رفته و پس‌از حدود دوماه اسارت درمحلی مخوف، سرانجام نجات یافته و به ایران بازگشتند، با حضور در دادسرای جنایی تهران به تشریح جزئیات ماجرا پرداختند.
کد خبر: ۶۹۷۷۶
تاریخ انتشار:۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۷:۱۵ - 06 February 2018
به گزارش روزپلاس، امیرحسین و محمدامین دو دوست هستند که 10 آذر امسال به‌طور پنهانی و بدون اطلاع خانواده‌هایشان، در سودای پولدار شدن و کار در رستوران‌های خارجی، به همراه یک مرد افغانی راهی ترکیه شده بودند. اما پسران نوجوان با عبور از مسیرهای سخت و صعب العبور برفی و رسیدن به آنکارا، پی بردند در دام یک قاچاقچی انسان گرفتارشده‌اند و او در ازای آزادی هر کدام‌شان 400 هزار لیره ترکیه خواسته بود.

سرانجام با گذشت روزها و شب‌های پردلهره، آنها به‌طور معجزه آسایی از دست قاچاقچی انسان نجات یافتند و با کمک مسئولان سفارت جمهوری اسلامی ایران در آنکارا به ایران برگشتند.

امیرحسین- 15 ساله- یکی از پسران نجات یافته  جزئیات سفر، اسارت و رهایی‌شان را تشریح کرد.

*با احمد – قاچاقچی- چطور آشنا شدید؟

من و محمدامین هم کلاسی و بچه محل هستیم. ما یک دوست افغانی به‌نام نجیب داشتیم که او ما را با احمد آشنا کرد. 6 ماهی می‌شد که با احمد دوست شده بودیم و گهگاهی به ساختمان نیمه‌سازی که او در آنجا کارمی کرد می‌رفتیم و شطرنج بازی می‌کردیم. درجریان همین رفت و آمدها احمد پیشنهاد کار در ترکیه را داد وبا حرف‌های فریبنده‌اش گفت که می‌توانیم با مدتی کار در ترکیه پول خوبی پس‌انداز کنیم. ولی افسوس که نمی‌دانستیم او قاچاقچی انسان است و قراربود هر کدام از ما را 400 هزار لیره ترکیه بفروشد.

*پس‌از اینکه با احمد دوست شدید و پیشنهاد سفر به ترکیه را داد، چه اتفاقی افتاد؟

من ودوستم طبق برنامه وبدون اینکه هیچ‌کس متوجه شود ظهرروزحرکت-10 آذر- ساک دستی هایمان را برداشته وخودمان را طبق قراربا متروبه میدان آزادی رساندیم.

بعد هم همراه احمد سوار بر خودروی سمند نقره‌ای از میدان آزادی به ارومیه رفتیم. از ارومیه سوارپژو پرشیای سفید رنگی شدیم و آنجا بود که دست و پا و دهان ما را بستند و سواربر ماشین تا مرز رفتیم. بعد ازساعاتی ما را پیاده کردند و کفش هایمان را گرفتند و به ما دمپایی دادند. با همان وضعیت 4 ساعت در برف وسرما راه رفتیم. 

نخستین جاده مرزی را رد کردیم و در دومین جاده مرزی سوار یک ون شدیم و به سمت ترکیه حرکت کردیم. البته نزدیک هر پاسگاهی راننده نگه می‌داشت و ما را پیاده می‌کرد. چرا که ما باید پاسگاه را پیاده دور می‌زدیم و چند کیلومتر جلوتردوباره سوار ماشین می‌شدیم. درمجموع حدود 64 ساعت پیاده روی کردیم تا اینکه به بیابان‌های شهر «وان» رسیدیم و گرفتاری‌هایمان از همانجا شروع شد.چه گرفتاری هایی؟ما را در سوله‌ای حبس کردند. سوله‌ای که اتاق، اتاق بود و داخل هر اتاق چند نفرمثل ما بودند. 

داخل سوله حدود 120 دختر و 80 پسربودند که البته هر روز تعدادی از این دختر و پسرها را با خود می‌بردند و افراد جدیدی هم اضافه می‌شدند. 20 تا 25 مرد افغان و کرد از این سوله مراقبت می‌کردند. به ما روزانه یک کف دست نان خشک و یک لیوان آب می‌دادند. 

حدود 50 روز آنجا حبس بودیم یا شاید هم کمی بیشتر. در این مدت فهمیده بودیم بچه‌هایی که از سوله بیرون برده می‌شوند آنهایی هستند که قرار است تحویل قاچاقچیان بشوند.شما را شکنجه هم می‌دادند؟محمدامین را کتک می‌زدند و حتی یک فیلم از کتک زدن او برای خانواده‌اش فرستادند. البته بالاخره نوبت من و محمد‌امین شد و ما را سوار اتوبوس کردند. قرار بود به استانبول برویم اما بلیت گیرمان نیامد و مجبور شدیم به آنکارا برویم و از آنجا به استانبول.

*چه شد که نجات پیدا کردید؟

داخل ترمینال اتوبوسرانی آنکارا، من و محمدامین به همراه احمد بودیم که البته او اسلحه داشت. همان موقع یک دفعه با خودم گفتم ما که راه نجاتی نداریم و معلوم نیست به استانبول هم برسیم چه سرنوشتی خواهیم داشت. پس فکرکردم بهترین فرصت به دست آمده است. شروع کردم به داد و بیداد و از مردم کمک خواستم. ترکیه‌ای‌ها که فارسی نمی‌دانستند، متوجه نمی‌شدند ما چه می‌گوییم. اما همان موقع چند افغانی که در آنکارا زندگی می‌کردند متوجه سر و صدا شدند و خودشان را به ما رساندند. آنها احمد را گرفتند و من و محمد امین را نجات دادند و به خانه‌شان بردند. 

احمد را در یکی از اتاق‌های خانه‌شان حبس کردند و او را حسابی کتک زدند. آنجا بود که احمد گفت قاچاقچی انسان است و مارا فروخته. من و محمدامین به همراه یکی از افغانی‌ها به مخابرات رفتیم تا با خانواده‌مان تماس بگیریم که احمد از طبقه چهارم خانه‌ای که در آن حبس بود خود را به پایین رسانده و فرار کرده بود.چند روز بعد به ایران آمدید؟فردای آن روز به سفارت ایران در ترکیه رفتیم و همان روز با نخستین پرواز به ایران برگشتیم.

*حرفی برای هم سن و سال‌های خودت نداری؟

ازنوجوان‌ها وجوان‌ها می‌خواهم به هر کسی اعتماد نکنند. چراکه ما اعتماد کردیم و سرنوشتمان به اینجا رسید. تازه خدا به ما رحم کرد که توانستیم از دست آنها نجات پیدا کنیم وگرنه معلوم نبود چه سرنوشتی خواهیم داشت. البته این را هم نگفتم احمد به غیر از ما دو نفر دیگر از بچه محل هایمان را هم فریب داده بود که خانواده آنها پول پرداخته وبه ترکیه رفته بودند که آنها هم بعد از 4 ماه دست از پا دراز‌تر به ایران برگشتند.حالا هم امیدواریم احمد هرچه سریع‌تر دستگیر شود تا به‌سزای اعمال پلیدش برسد.



عصرایران
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

آینده هویت اسلامی عربستان در سایه اصلاحات سکولار

برگزاری مراسم «قهرمان ملی»/ رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب

عراقچی: حرکت سه کشور اروپایی در شورای حکام به پیچیده‌تر شدن موضوع خواهد انجامید/بررسی آخرین تحولات مربوط به مذاکرات هسته‌ای

ایفون‌های فعال رجیستر نمی‌شوند!/ تصمیم وزارت صمت به ضرر دولت و مردم!

۲۲ شهید و مفقود در بمباران یک خانه مسکونی/ تله مرگ‌بار حزب‌الله در مسیر نظامیان اسرائیلی

بانک ملت هک نشده است/ تنها همراه بانک ملت در حال به روزرسانی است

سازمان لیگ قیمت بلیت‌ها را اعلام کرد؛ نرخ براساس ورزشگاه+نامه

میدان حرف آخر را می‌زند/ پاسخ ما هدف قرار دادن قلب تل‌آویو خواهد بود

قهرمان دهه هفتادی/ جوان‌ترین شهید مدافع حرم که بود؟

پزشکیان: ایران بر روابط گسترده‌تر و عمیق‌تر با کشور دوست و همسایه قطر تأکید دارد/ نخست وزیر قطر: همواره برای ایران یک همپیمان قوی و مورد اعتماد خواهیم بود

درباره دوگانه تیم ملی فوتبال-صداوسیما/ کدام طرف درست می‌گوید؟

تلویزیون از رختکن تیم ملی خبر ندارد

"مثل نهنگ " و بحران‌ شناختی خاموش بعد از مادری

۲ سریال‌ خشن مجوز نگرفتند!/ واکنش‌ها به خشونت در نمایش‌خانگی

آن روی سکه ترامپ در فناوری/ از متضرر شدن اپل تا شانس هوش مصنوعی

وقتی موسیقی آقای آهنگساز وزن «طلا و مس» را بیشتر کرد

چگونگی رجیستر گوشی‌های آیفون‌ هنوز تعیین تکلیف نشده!/ آیفون کماکان قطعه!

کُمیت لنگ «بازار کتاب» دو سال پس از رونمایی

دل غریب من از گردش زمانه گرفت/ به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت

صهیونیست‌های یهودی با این وحشی‌گری منجی را از خود می‌دانند

واکنش‌ها به ویدئوی جنجالی «صبحانه ایرانی» درباره قیصر

جریان سینمای زیرزمینی از ابتدا تاکنون/ چالش‌ها و راهکارها

ایران و سفر گروسی به تهران؛ مثبت در تعامل، قاطع در تقابل

نهاد کتابخانه‌‌های عمومی و سهمی قلیل از بودجه

شاعری که نگهبان بانک است/بی‌پولی بود که شاعر شدم!

ایران خودرو پاسخ داد/ قیمت جدید خودرو از چه زمانی اعمال می شود؟

همکاری‌ ایران با آژانس منوط به انجام تعهدات طرف مقابل است/ مسیر همکاری‌ ایران و آژانس در یکسال آینده را روشن کردیم

عملیات حنظله/ بزرگترین هک تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی

دانشگاه‌ها زیر ذره بین آخرین رتبه بندی تایمز/ تعداد حضور افزایشی؛ رتبه برخی کاهشی

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

«اخلاق» باید یکی از ملاک‌های اصلی دختران و پسران برای ازدواج باشد/اهمیت خلقیات در ازدواج

داروهای لاغری اعتیادآور/ فروش در آرایشگاه‌های زنانه

بیماری‌های خطرناک در کمین افراد چاق/ از افسردگی تا سرطان‌ها

علائم افسردگی در نوجوانان/ ارتباط کاهش اعتقادات مذهبی و نا امیدی

عزل مدیران ارشد مبارزه با پولشویی سه بانک کشور

چرا انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران تاثیر عمده ندارد؟/ نگرانی جایز نیست

سوءاستفاده از بیماری یا بی شرمی رسانه ای

سفیر ایران: قدرت پدافند هوایی ایران در چین ترند شد

آغاز ضرب سکه با تاریخ سال بعد از ۱۵ اسفند ماه / کاهش حباب سکه

قیمت جهانی طلا امروز ۱۹ آبان/ هر اونس طلا ۲۶۸۴ دلار و ۷۷ سنت

رئیس شورای هماهنگی بانک‌ها:اجرایی‌شدن مصوبات بانکی سفر وزیر اقتصاد به استان سیستان و بلوچستان

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

نقد و سیاست