
به گزارش روزپلاس، علی اکبر عبد الرشیدی خبرنگار سابق صدا و سیما در لندن در کتاب خاطرات خود که توسط انتشارات روزنامه اطلاعات به چاپ رسید نوشته است : خانم زهرا مصطفوی ،دختر امام خمینی (ره)،را هم برای اولین بار در آخرین هفته ی سال 1373در لندن زیارت کردم.
برای برگزار کردن یک کنفرانس ضداسرائیلی به همراه یک هیئت حدود ده نفره به انگلستان آمده بود. با وقت قبلی ، برای انجام مصاحبه ، در هتل محل اقامت ایشان در خیابان بیز واتر حاضر شدم. همان موقع از بیرون وارد هتل شد.
قبل از هر چیز از هویت من جویا شد. توضیح دادم که مصاحبه را برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران می خواهم . بی محابا گفت :«ما که با صدا و سیما قهریم.» توضیح دادم که مصاحبه شخصی نیست . اگر مایلند، انجام دهند. پرسید چند دقیقه باید حرف بزند. توضیح دادم که حدود هشت دقیقه. مصاحبه شروع شد.
چند کلمه ای صحبت کرد و ناگهان توقف کرد و فریاد برآورد که :«آقا من خسته ام.مرا برده اند توی استودیوی تلویزیون الجزیره. یک کلمه در مورد کنفرانس نپرسیده اند. یک ساعت و نیم در مورد امام با من مصاحبه کردند، همه اش هم زنده. خسته شده ام. همه بروند بیرون تا من تمرکز پیدا کنم. »
سفارش چای دادم . همه رفتند بیرون تا چای صرف شود ، خستگی در برود و مصاحبه انجام شود. خاطره ای تعریف کرد:
در سال 1342 ، در شبی که مشخص شد فردا می آیند و امام را دستگیر می کنند ، جمعیت کثیری از مردم قم آمدند خانه ما. خانه پر شده بود از دوست داران امام که می گفتند ما اینجا می مانیم که آقا را نبرند و کسی هم به آقا بی ادبی نکند.آقا داد زدند که:«همه بیرون،لازم نیست.»همه رفتند .
در خانه را بستیم و آمدیم تو که دیدیم آقای خلخالی رفته یک گوشه خوابیده. گفت :«آقا مرا بکشید هم از اینجا نمیروم. می مانم و فردا مگر از روی نعش من عبور کنند و شما را ببرند.»آقا اجازه دادند آقای خلخالی در خانه بماند . بعد هم رو کردند به ما گفتند ما به این جور آدم های خالص نیاز داریم.