فال چه تاثیری بر زندگیمان دارد؟

اين روزها انگار فال و فالگيري و نظاير اين ها رونق زيادي پيدا کرده اند، افراد زيادي هستند که به فالگيرها مراجعه مي کنند و حرف هاي آن ها را در زندگي شان به کار مي بندند و اين کارها از ميل آدم ها به کشف بيشتر نشات مي گيرد، در واقع در طول تاريخ همواره آدم ها به دنبال کشف بوده اند ؛ کشف خودشان، زندگي و آينده شان. آن ها دوست دارند درمورد خودشان اطلاعات مفيدي را به دست آورند، مثلا هرجا کتاب هايي يا تست هايي درباره خودشناسي و زندگي آينده وجود دارد کنجکاو و علاقه مند مي شوند که ببينند چه چيزي مي توان در آن يافت يا اگر در يک مهماني با يک روان شناس برخورد کنند خيلي علاقه مند مي شوند که درباره خودشان با او صحبت کنند و نظر او را بدانند و در حالت افراطي نيز به فالگير و امثال اين ها مراجعه مي کنند تا از آينده خبر دار شوند. اما چه حالتي در اين ميان بيماري است؟
کد خبر: ۷۷۲۵۷
تاریخ انتشار:۲۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۶:۵۸ - 10 April 2018
● ترس از اتفاقات

به گزارش روزپلاس، هميشه پشت رفتار فرد باور هايي وجود دارد که باعث به وجود آمدن رفتار خاص مي شود. آدم ها مي خواهند درباره آينده اطلاعات به دست آوردند تا بتوانند رفتارهاي خودشان و اتفاقات را پيش بيني کنند و به همين دليل است که سراغ کتاب هاي طالع بيني، فال و... مي روند. اگر بتوانيد باورهاي پشت رفتار را بشناسيد و بدانيد که آيا آن باور درست است يا نه، مي توانيد درباره رفتار هم قضاوت کنيد. کسي که باورش اين است و فکر مي کند که مي تواند همه چيز آينده را کنترل کند و اتفاقات را طبق ميل خود پيش ببرد و از اتفاقات ناگوار مي ترسد، به طور طبيعي به سمت تلاش براي پيش بيني کردن آينده مي رود. 

● در اين خطاها غرق نشويد 

در روان شناســي شنــاختي (شناخت درماني) مبحثي به نام خطاهاي شناختي داريم که مي گويد؛ در ذهن آدم ها يک خطاهايي وجود دارد و يکي از اين خطاها «پيشگويي» است، يعني آدم ها از قبل و پيش از آن ه اتفاقي براي شان بيفتد بدون هيچ دليلي چيزهايي را درباره اتفاقات آينده مي گويند. نمونه اين خطاها همان قضاوت کردن درباره ديگران است. نبايد در اين خطاها غرق شد، استفاده از راه هاي چون فال قهوه وطالع بيني و. . . هم مي تواند نمونه هايي از اين خطاها باشد.

● ريشه ترس ها 

يکي از دلايلي که افراد به پيشگو مراجعه مي کنند اين است که مي خواهند تلاش کنند تا زندگي آينده شان را به ميل خودشان بسازند چون نگران هستند و از آينده مي ترسند، اين گونه افراد بايد از خود بپرسند،نگران چه هستند تا شايد بتوانند ريشه ترس هاي خود را پيدا کنند. مسلما وقتي فردي به دنبال فال و پيشگويي و... مي رود، معمولا آن آرامش حقيقي را در دنياي دروني خود تجربه نمي کند، چنين افرادي روحي ناآرام دارند و براي تسکين خود سراغ چنين روش هايي مي روند اما متاسفانه با اين روش ها هم آرام نمي شوند و حتي بيشتر آسيب مي بينند اما چون کساني که آرامش دارند و زندگي را با همه اتفاقات خوب و بدآن قبول کرده اند، آنقدر خود را توانمند مي بينند که درصورت وقوع اتفاقات مختلف در زمان مناسب واکنش نشان دهند و سراغ پيشگو، فال و... نمي روند.

● جاي خالي معنويت 

آدم هايي که تمام امورات شان را با فال و پيشگويي و... مي گذرانند در زندگي شان جاي چيزي خالي است و مي خواهند به طرق مختلف به اين احساس خلأ پاسخ دهند. در واقع اين آدم ها آن اعتماد لازم را به خود ندارند که بتوانند در موقعيت هاي مختلف رفتار مناسب داشته باشند تا بتوانند مسائل شان را حل کنند و از پس آن ها بربيايند يا حتي از ديگران کمک بگيرند. آن ها اين اعتماد را به خود ندارند و حتي در يک نگاه وسيع تر آن ها توجه نمي کنند که در زندگي اگر تمام تلاش شان را هم بکنند اما در يک جايي ديگر کاري از دست آن ها برنمي آيد و بايد به قدرت الهي توکل کنند و همه چيز را به او بسپارند. پژوهش هاي مختلف هم نشان داده اند وقتي معنويت در زندگي آدم ها جريان پيدا کند مي تواند آثار مختلف و مثبت داشته باشد.

● تحصيلکرده ها هم فال مي گيرند؟

آدم هاي تحصيلکرده بسياري وجود دارند که به سراغ روش هايي چون فال و پيشگويي و... مي روند اما چرا؟ زمان هايي براي آدم ها فال، پيشگويي و چيزهايي شبيه اين، تنها جنبه خنده و تفريح پيدا مي کند. من بارها مراجعاني تحصيلکرده و اهل کتاب داشته ام که به عنوان تفريح سراغ کتاب هاي طالع بيني، فال و. . . مي رفتند اما وقتي با همين آدم ها مشاوره مي کنم وذره ذره پيش مي رويم، مي بينم که در جايي حرف هاي فالگير و نگرش هايش روي آن فرد و تصميم گيري هايش تاثير گذاشته است. اين گونه آدم ها فراموش مي کنند، خودشان قوه تفکر و انديشه اي دارند و مي توانند با فکر، تحليل و سنجيدن شرايط تصميم بگيرند. اين که کسي از توانايي درست فکر کردن برخوردار باشد لزوما با تحصيلات بالا به دست نمي آيد. نوع نگرش اينگونه آدم ها ايجاب مي کند که براي اتفاقات زندگي به دنبال سريع ترين راه حل ها باشند و به جاي اين که خودشان قدمي بردارند و تصميم بگيرند به دنبال کسي مي گردند که راه درست را به آن ها نشان دهد و در نتيجه به دنبال راه هايي ساده فال و پيشگويي و... مي روند.

● کف بيني علمي نيست 

اگر قرار بود از طريق کف دست زندگي آدم ها خوانده شود، تمام کتب و نظريه هاي روان شناسي به اين سمت مي رفتند و همه دنيا از اين معجزه استقبال مي کردند اما با خود فکر کنيد چرا کف بيني و فال ونظاير آن ها جزو هيچ کدام از رشته هاي علمي نيست يا هيچ کتاب يا کنفرانس يا سمينار علمي در اين زمينه وجود ندارد؟ چون هيچ منبع علمي در اين زمينه وجود ندارد. وقتي فردي مبناي زندگي اش را بر يک سري گفته هاي غيرعلمي مي گذارد احتمال اين که با موقعيت هاي خطرناک يا شکست مواجه شود خيلي زياد است.

● زن و شوهري که با فال ازدواج کردند! 

زوجي را سراغ داشتم که زماني که مي خواستند براي ازدواج با هم تصميم بگيرند به جاي آن که سراغ روش هاي علمي بروند، به فالگير و پيشگو مراجعه کرده بودند تا او به آن ها بگويد که آيا زندگي آن هاخوب خواهد بود يا نه و از آن جا که فالگير هم به دنبال نفع شخصي خود بود ه است، به آن ها گفته زندگي خوبي خواهند داشت و چند توصيه هم کرده بود اما اين زوج بعد از 2 سال به شدت باهم مشکل پيداکرده بودند و هرچه تلاش مي کردند نمي توانستند مسائل شان را حل کنند. اگر اين زوج به جاي اين که قبل از رسيدن به مشکل و در همان زمان ازدواج به جاي مراجعه به فالگير به مشاور و متخصص در اين زمينه مراجعه مي کردند، تفاوت هاي شان را بهتر مي ديدند و آگاهانه تر براي ازدواج تصميم مي گرفتند.

● خانم ها بيشتر فال مي گيرند؟ 

آمار دقيقي وجود ندارد که خانم ها بيشتر فال مي گيرند يا آقايان ولي اگر بخواهيم به تجربه ها نگاه کنيم خانم ها بيشتر از آقايان به سمت فال گيري و پيشگويي و. . . مي روند اما چرا؟ خانم ها ارتباطات بيشتري باهم دارند و بيشتر هم ارتباط کلامي برقرار مي کنند از طرف ديگر خيلي تلاش مي کنند زندگي خوب و با ثباتي داشته باشند زيرا آرامش زندگي خيلي مهم است اما آقايان ساده تر نگاه مي کنند. آن ها به خاطرارتباطات کلامي کمتر و حتي گزينشي تر وارد بسياري از مسائل نمي شوند و در سطح خاصي ارتباط شان را نگه مي دارند ولي نمي توان حکم کلي داد و من بارها بارها آقاياني را ديده ام که به شدت به فال و پيشگويي عقيده داشته اند البته اين موضوع به تحصيلات و نوع باور و فرهنگ نيز بستگي دارد.

● راهي براي فرار از اضطراب 

نمي توان گفت همه افراد افسرده اهل فال و پيشگويي هستند ولي خيلي از افراد افسرده و مضطرب به چنين راه حل هايي متوسل مي شوند. از آن جا که افسرده ها معمولا با اضطراب و ترس هايي، بيماري شان آغاز مي شود وخودشان را در حل مسائل زندگي ناتوان مي بينند و در نتيجه براي حل مشکلات شان سراغ فالگير و پيشگو مي روند. زيرا تجربه هاي ناموفق فراواني که داشتند اين احساس را به آن ها مي دهدکه خودشان نمي توانند تصميم بگيرند و در نتيجه همه چيز را رها مي کنند.

● روان تان را به هرکسي نسپاريد 

هيچ کنترل خاصي روي فالگيرها و افراد مانند آن ها نيست، هيچ نظارتي بر گفته هاي آن ها وجود ندارد، آن ها هيچ علم تاييدشده اي ندارند و... به همه اين دلايل ما نبايد مهم ترين بخش وجودي مان يعني روان مان را در اختيار آن ها قرار دهيم تا هرچه مي خواهند بگويند و وارد ذهن و روان ما کنند. همان طور که از جسم مان محافظت مي کنيم و اجازه نمي دهيم کسي به آن آسيب بزند، بايد از روان مان هم محافظت نيم و اجازه ندهيم هر کسي هر چيزي را وارد آن کند. آيا در مورد جسم خودمان حاضر هستيم به هر پزشکي مراجعه کنيم يا اين که تنها به دنبال پزشکان متخصص و با تجربه مي گرديم؛ با زندگي و دنياي درون خودمان هم بايد به همين روش برخورد کنيم و اجازه ندهيم هرکس وارد آن شود و تصميم بگيرد. آيا براي دردهاي جسمي به فالگير مراجعه مي کنيد که بخواهيد براي درد هاي روحي و رواني او مشکل تان راحل کند؟

● وقتي خودشان را قبول ندارند 

آدم هايي زندگي خودشان را برپايه فال و فالگيري و امثال آن مي گذارند که خودشان، خودشان را باور ندارند، خودشان را نمي توانند تاييد کنند و منتظرند ديگران به آن ها تاييد بدهند. در درون خود اين آدم ها فضاي مثبتي وجود ندارد و به همين دليل به دنبال کسي هستند که اين فضا را به آن ها بدهد.

● چقدر فال و فال بيني منجر به اختلاف بين زوج ها مي شود 

بسيار زياد ديده ام که اين مقوله فال و فالگيري اختلاف هايي را بين زن و شوهر به وجود آورده است، چون متاسفانه يکي از راه هايي است که زوج ها استفاده مي کنند. البته اين روزها بسياري از زوج ها متوجه شده اند که راه هاي ديگري هم براي حل اختلاف وجود دارد. حتي آقايي را مي شناسم، براي اين که بفهمد همسرش او را دوست دارد يا نه به فالگير مراجعه کرده بود، درصورتي که به راحتي مي توانست باهمسرش صحبت و مشکل را حل کند.

● مشکلات شخصيتي 

يکسري از اختلالات روان شناختي هستند که افراد مبتلا به آن به سمت فال گيري و باورهاي خاص مي روند، براي مثال اختلال پارانوئيد(سوءظن) يا توهم و هذيان مي تواند به اين سمت برود، آن هايي که اضطراب را تجربه مي کنند ممکن است به اين سمت بروند و... متاسفانه افرادي که غرق در فالگيري هستند خودشان را آنقدر موجه مي دانند و راه شان را درست مي دانند که دليلي نمي بينند به متخصص مراجعه کنند. اين افراد همه زندگي خود را بر فال وفالگيري قرار داده اند و کاملا روند عادي زندگي شان مختل شده است. اصولا ما در روان شناسي مي گوييم هر چيزي که کارکردهاي مهم زندگي را به هم ريخته باشد و باعث شده باشد که ابعاد مختلف زندگي تحت تاثير قرار بگيرد جاي سوال دارد و بايد بررسي شود و مي تواند به عنوان بيماري مطرح شود.

● آن هايي که شجاعت قبول مسئوليت ندارند 

قضيه فال و فالگيري در زمان تصميم گيري ها خيلي مطرح مي شود؛ آدم ها در اين موقعيت براي اين که خودشان مسئوليت به عهده نگيرند، تصميم گيري را برعهده فرد ديگري مي گذارند. فردي را مي شناختم که شخص بسيار توانمندي و شايسته اي بود، فالگيري به او گفته بود، در آينده به جايي مي رسد که خوب نمي تواند انتخاب کند و يک آدم پير در اقوام به او کمک خواهد کرد. اين فرد هر جاي زندگي به مشکلي برمي خورد با خود مي انديشيد اين همان مشکلي است که نمي تواند حل کند و در نتيجه تمام زندگي اش را سپرده بود به خانواده که همين باعث شده بود، خانواده در زندگي اش مداخله کنند. آيا اين تفکري اشتباه نيست که همه توانايي هاي مان را کنار بگذاريم و نگران آينده باشيم. او به همين طريق قدرت تفکر و تصميم گيري خود را از دست داده بود.

● وقتي ناآگاهي و خرافات رنج را افزون مي کنند 

زوجي را مي شناختم که مي خواستند با هم ازدواج کنند، مادر پسر براي مطمئن شدن به فالگيري مراجعه کرده و همان حرف ها باعث به وجود آمدن اختلاف شده بود، چون حرف هايي زده بود که درباره عروس صحت نداشت و درنتيجه سوءتفاهم ها و اين حرف ها همه چيز خراب شد، درحالي که اين زوج از نظر شخصيتي به هم شبيه بودند و مي توانستند زندگي خوبي داشته باشند ولي به واسطه نگرش غلط مادر و نگراني هاي بي اندازه او همه چيز خراب شد. هر روش زماني خوب است که براي زندگي ما موثر باشد، روان ما را شادتر کند، آرامش بيشتر و احساس بهتري به ما بدهد نه اين که حال مان را بدتر کند و نگراني هاي مان را افزون تر. بايد يادآور شد بيشتر رنج ما در زندگي ناشي از ناآگاهي هاست، در زندگي به خاطر تصميم هاي ناآگاهانه و نابجايي که مي گيريم رنج مي بريم اما مي خواهيم مرتب همه تقصير رابه گردن ديگران بيندازيم و بگوييم آن ها مقصر هستند و از زير مسئوليت شانه خالي کنيم.

● به آنچه دوست داريد فکر کنيد 

فکرهاي درون ذهن ما انرژي دارند و اين انرژي تنها در کاسه سر باقي نمي ماند بلکه در سراسر هستي پخش مي شوند. نظريه اي به نام جهان هاي موازي وجود دارد که مي گويد ما به همه ابعاد هستي وصل هستيم، اگر هستي را يک صفحه شطرنجي درنظر بگيريم، ما در نقطه اي از اين صفحه شطرنجي هستيم و از طريق خطوط صفحه به ديگر ابعاد هستي مرتبط هستيم وقتي فکري به وجود مي آيد تنها در ذهن مانمي ماند بلکه در سراسر هستي پخش مي شود و روي همه چيز اثر مي گذارد. مثلا من کسي را مي شناختم که به واسطه حرف فالگيري فکر مي کرد نبايد ازدواج کند، به طور تصادفي در شب عروسي او چنداتفاق افتاد و بعد او مرتب با خود فکر مي کرد حرف آن فالگير درست بوده است. در واقع آن اتفاق ها به خاطر فکري است که مدام منتظر پيشامدهاي بد است. متاسفانه آدم ها ياد گرفته اند به چيزهايي که دوست ندارند فکر مي کنند و در نتيجه به هما ن ها مي رسند، آن ها کمتر به آنچه دوست دارند فکر مي کنند، آن ها بيشتر آنچه را نمي خواهند 
مي گويند. يادتان نرود هر چه را در ذهن بپروريد در نهايت زندگي تان همان خواهد شد.

● وقتي نمي توانيد حقيقت را ببينيد 

حتي اگر فالگيرها حرف هاي خوب و انرژي دهنده اي به فرد بگويند، باز هم گوش کردن به حرف هاي آن ها ريسک بالايي دارد، چرا؟ چون ممکن است باعث شود که نتوانيم حقيقت را به طور کامل ببينيم، مثلازوجي بودند که فالگير به آن ها گفته بود خوشبخت خواهند شد و در نتيجه چشمان خود را بستند و در همان مرحله ازدواج تفاوت هاي شان را نديدند و همين امر چند سال بعد براي شان مشکل ايجاد کرد. براي فالگير ها، فال گرفتن يک شغل و کاسبي است به همين دليل آن ها هم مثل همه افراد کاسبي ديگر سعي مي کنند کار خود را بهبود دهند، در واقع آن ها روزبه روز بيشتر تلاش مي کنند، ذهن افراد را در دست بگيرند. فال و فالگيري بايد تنها در همان حد خنده و تفريح باقي بماند، نبايد آن را بي جهت بزرگ کرد تا بتوان خلأ هاي زندگي را با آن پر کرد.





مجله زندگي ايده آل 
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

ایران و سفر گروسی به تهران؛ مثبت در تعامل، قاطع در تقابل

وقتی موسیقی آقای آهنگساز وزن «طلا و مس» را بیشتر کرد

«خدای جنگ»/ آیا جمهوری خواهان از دموکرات‌ها جنگ‌طلب‌تر هستند؟

آن روی سکه ترامپ در فناوری/ از متضرر شدن اپل تا شانس هوش مصنوعی

آنروا: شرایط شمال غزه باورنکردنی است/ معاریو: ارتش اسرائیل بهای سنگینی را در جنوب لبنان پرداخت

ایران: ترور حاج قاسم را از طریق مراجع قضایی دنبال می‌کنیم

حامل پیامی از رهبر انقلاب برای نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان بودم/ از تصمیم دولت و مقاومت لبنان حمایت می‌کنیم

سومین برد ایران در جام جهانی فوتبال هفت نفره

دل غریب من از گردش زمانه گرفت/ به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت

لیگ برتر بسکتبال بانوان|پیروزی پالایش نفت و آکادمی سحر

اقبالی: تیم ملی در نیمه دوم مانند دهه ۴۰ بازی کرد!

تلاش بایدن برای تسلیح کی‌یف تا لحظه آخر/ نگرانی اروپا در مورد توقف احتمالی درگیری اوکراین

 «کلینیک ترک بی‌حجابی»، یک اقدام حاشیه‌سازِ دیگر/ اقدامات غیرفرهنگی تحریک‌آمیز!

عملیات حنظله/ بزرگترین هک تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی

دانشگاه‌ها زیر ذره بین آخرین رتبه بندی تایمز/ تعداد حضور افزایشی؛ رتبه برخی کاهشی

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

«اخلاق» باید یکی از ملاک‌های اصلی دختران و پسران برای ازدواج باشد/اهمیت خلقیات در ازدواج

داروهای لاغری اعتیادآور/ فروش در آرایشگاه‌های زنانه

بیماری‌های خطرناک در کمین افراد چاق/ از افسردگی تا سرطان‌ها

علائم افسردگی در نوجوانان/ ارتباط کاهش اعتقادات مذهبی و نا امیدی

عزل مدیران ارشد مبارزه با پولشویی سه بانک کشور

سفیر ایران: قدرت پدافند هوایی ایران در چین ترند شد

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

چرا انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران تاثیر عمده ندارد؟/ نگرانی جایز نیست

گوشت قرمز روی دست دامدار ماند/یارانه واردات باید به سمت تولید برود

هیچ محدودیت پروازی در کشور وجود ندارد/ به شایعات توجه نکنید

هلاکت یکی از مزدوران «آنتوان لحد» در حمله موشکی حزب الله

سوءاستفاده از بیماری یا بی شرمی رسانه ای

نقد و سیاست