خواب مادرزن، تازه‌داماد را از اعدام نجات داد!

داماد محکوم به قصاص با رضایت اولیای دم از چوبه دار نجات پیدا کرد تا یک روز مانده به اعدامش دوباره فرصت زندگی پیدا کند.
کد خبر: ۱۸۴۱۵
تاریخ انتشار:۲۲ آذر ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۶ - 12 December 2016
به گزارش روزمثبت به نقل از «شهروند»، علی، جوان ٢٤ ساله‌ای که به حکم قتل همسرش روانه زندان شده بود و در انتظار قصاص پشت میله‌های زندان روز را به شب و شب را به صبح می‌رساند، حالا در آستانه ٣٣سالگی دوباره فرصت زندگی یافته است؛ فرصتی که تنها یک روز مانده به اجرای حکمش به او داده شد تا شاید این‌بار زندگی بهتری داشته باشد.

صبح دیروز پدر و مادر فرزانه با حضور در شعبه پنجم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران، علی، دامادشان که به جرم قتل همسر جوانش به قصاص نفس محکوم شده بود را بخشیدند. ٩‌سال طول کشید تا پدر و مادر فرزانه راضی به گذشت از قاتل دخترشان شوند. دختری که خیلی زود به خانه بخت رفت ولی بخت با او یار نبود یا به قول مادرش بختش سیاه بود. این دختر جوان با ١٨ ضربه چاقوی همسرش به قتل رسید.

سرقت ساختگی برای فرار از دست ماموران

سی‌ام اردیبهشت‌ماه ‌سال ٨٦ بودکه شخصی با مراجعه به کلانتری ٣٢ حصارک کرج ماموران پلیس را در جریان وقوع یک جنایت قرار دارد. او مدعی بود که همسر برادرش با ضربات چاقو در منزلش به قتل رسیده است. ماموران پس از اظهارات این مرد به محل حادثه رفتند که با جسد غرق خون زن جوانی روی تختخواب مواجه شدند. شواهد و مدارک اولیه نشان می‌داد که فرزانه با اصابت چاقو از سوی ضارب یا ضاربان به قتل رسیده است. در ادامه تحقیقات پلیسی مشخص شد که مقداری طلا هم از خانه به سرقت رفته است اما هیچ رد و نشانی مبنی بر ورود فرد یا افراد غریبه‌ای به خانه وجود نداشت.

مادرشوهر فرزانه که در طبقه دوم این ساختمان زندگی می‌کرد در اظهاراتش به ماموران پلیس گفت: «دو روزی بود که از پسر و عروسم خبری نداشتم و صدایی هم از خانه آنها نمی‌آمد. من هم نگران شدم. با مادر فرزانه تماس گرفتم تا از حال عروس و پسرم باخبر شوم ولی او به من گفت که دیشب خانه ما بودند و آخر شب به خانه خودشان رفتند. من هم به دختر کوچکم مقداری میوه دادم تا برای آنها ببرد، اما دخترم خیلی زود برگشت و گفت کسی در را باز نمی‌کند. من بیشتر نگران شدم و خودم رفتم طبقه بالا ولی هرچقدر در زدم کسی در را باز نکرد. با پسرم علی تماس گرفتم. گفت که سر کار است و فرزانه هم احتمالا خوابش برده ولی با این حال من نگران بودم. هر جوری بود در را باز کردم که خشکم زد. فرزانه غرق خون روی تخت افتاده بود. بدنش سرد بود و رنگ به صورت نداشت. من هم بلافاصله با اورژانس و پلیس ١١٠ تماس گرفتم.» او ادامه داد: «موضوع را به شوهرم و علی گفتم. علی به سرعت خودش را به خانه رساند و به من گفت مقداری طلا هم از خانه به سرقت رفته است و این کار دزد طلاهاست.»

اختلاف خونین علی با فرزانه

با تشکیل پرونده با موضوع قتل در دادسرای جنایی کرج، همزمان تحقیقات برای یافتن سرنخ‌هایی از این پرونده در دستور کار پلیس آگاهی قرار گرفت. ماموران پلیس آگاهی در نخستین اقدام به سراغ نزدیکان زن جوان رفتند، چرا که شواهد و مدارک نشان می‌داد کسی به زور وارد خانه نشده است. تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا این‌که نوبت به همسر مقتول رسید. علی در همان نخستین بازجویی‌های پلیس آگاهی لب به اعتراف گشود. او برخلاف اظهارات اولیه‌اش که قتل همسرش را به دزدی طلاها ربط داده بود به قتل فرزانه اعتراف کرد: «مثل همیشه با هم دعوا کردیم. او جیغ می‌کشید و من داد می‌زدم. هرچه می‌گفتم به گوشش نمی‌رفت. خیلی عصبانی شدم. به آشپزخانه رفتم. چاقو را برداشتم. دسته چاقو را محکم در دستم فشار می‌دادم. او داشت گریه می‌کرد. صدای گریه‌اش بیشتر عصبی‌ام می‌کرد. چند ضربه‌ای به او زدم. درست یادم نیست ١٠، ١٥ شاید هم بیشتر ...»

علی همان شب یعنی کمتر از ٢٤ ساعت پس از کشتن فرزانه به قتل زن جوانش اعتراف کرد. او در بازجویی‌هایش اختلاف شدید با همسرش را انگیزه اصلی قتل عنوان کرد: «همیشه با هم اختلاف داشتیم. دعوا و جر و بحث کار هر روز و هر شب بود، به‌خصوص وقتی به میهمانی یا گردش می‌رفتیم. او اصلا به درخواست‌های من توجه نداشت، هرجوری دلش می‌خواست از خانه بیرون می‌رفت، هر روزی هم که می‌گذشت این اختلافات بیشتر و بیشتر می‌شد.»

قتل با ١٨ ضربه چاقو

اما آن شب همه چیز جور دیگری رقم خورد، نه فرزانه کوتاه آمد و نه علی آرام شد. بحث و جدل بالا گرفت. آن دو از میهمانی برگشته بودند، از خانه پدر فرزانه. باز هم مثل همیشه دعوا شروع شد، اما این‌بار چاشنی آن خیلی زیاد بود. چند ساعت جر و بحث و داد و بیداد، اما هیچ فایده‌ای نداشت، نه فرزانه حرف‌های علی را قبول می‌کرد و نه علی حاضر بود به این بحث و دعوای بی‌نتیجه خاتمه دهد. عقربه‌های ساعت، ٤ صبح را نشان می‌داد، اما دعوای این زن و شوهر تمامی نداشت. علی کنترلش را از دست داد. به سرعت به آشپزخانه رفت. چاقویی برداشت و آن را محکم در دستش گرفت. به سمت فرزانه حمله کرد. فرزانه گریه می‌کرد، اما این گریه‌ها بیشتر علی را عصبی می‌کرد. علی شروع به شمارش کرد یک، دو، سه.... علی ١٨ مرتبه چاقو را در بدن فرزانه فرو کرد. او وقتی به خودش آمد که دید تخت و اتاق غرق خون است و فرزانه دیگر نفس نمی‌کشد. علی برای گمراه کردن پلیس مقداری طلا و پول را از خانه خارج  و درجایی در محل کارش مخفی کرد.

بخشش، دو روز قبل از اعدام

علی روزی که دست به این جنایت زد، جوانی ٢٤ساله بود و حالا مردی ٣٣ساله شده است. او همه این سال‌ها را پشت میله‌های زندان در انتظار اجرای حکم قصاص بود؛ در انتظار آخرین قدم‌ها در سپیده‌دمی که او را با خود ببرند. او به آخرین روزهای زندگیش نزدیک شده بود، خیلی نزدیک. دیگر ساعت‌ها و دقیقه‌ها هم به سرعت می‌گذشت. علی فقط چند ساعت با طناب دار فاصله داشت. چند ساعت تا اجرای حکم، اما بالاخره پدر و مادر همسرش او را بخشیدند.

آنها هرچه کردند، نتوانستند داغدار شدن یک خانواده دیگر را ببینند. داغ جوان آن هم برای پدر و مادری پیر و سالخورده خیلی سخت است. پدر و مادر فرزانه اینها را خوب می‌دانند؛ همین هم شد تا این‌دو پس از ٩‌سال راضی شدند که علی اعدام نشود. آنها صبح دیروز به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران آمدند تا در برابر چشمان نگران پدر و مادر علی، از قصاص قاتل دخترشان بگذرند، اما بخشش سخت است، آن‌قدر سخت که صحبت کردن درباره آن روزها، هنوز هم مادر فرزانه را می‌آزارد. این مادر داغدیده وقتی اسم فرزانه می‌آید، چشمانش پر از اشک می‌شود و بغضی سنگین گلویش را می‌فشارد و صحبت کردن را برایش سخت می‌کند اما با این حال دقایقی را با «شهروند» همکلام شد.

درخواست مقتول برای بخشش قاتل

* چرا از قصاص علی گذشتید؟

من می‌خواستم اعدام علی را ببینم، در همه این سال‌ها منتظر اعدام کسی بودم که زندگی ما را سیاه کرد. دختر من فقط ١٨‌سال داشت. او را با‌ هزار امید و آرزو به خانه بخت فرستادم. اما چه بختی. آنها جنازه خونین دخترم را تحویل من دادند. او سیاه‌بخت شد. چه لذتی از زندگی برد؟ اصلا تا آمد بفهمد که زندگی چیست جانش را گرفت. علی با این کار زندگی ما را گرفت. من نمی‌خواستم رضایت بدهم.

* پس چه شد که از قصاص دامادتان گذشتید؟

فرزانه دو بار به خواب من آمد. به من گفت مامان من علی را دوست داشتم، او را به خاطر من ببخشید. علی را اعدام نکنید. من خیلی با خودم فکر کردم. راضی نمی‌شدم که قاتل دخترم را ببخشم. او باید قصاص می‌شد، اما حرف‌هایی که فرزانه در خواب به من گفته بود، راحتم نمی‌گذاشت.

* یعنی فقط به خاطر این خواب علی را بخشیدید؟

من علی را تا آخر عمرم هم نمی‌بخشم. من فقط از قصاص او گذشتم؛ آن هم به خاطر دخترم. آنها همدیگر را خیلی دوست داشتند. هر زن و شوهری با هم اختلاف دارند. در هر خانه‌ای دعوای زن و شوهری پیدا می‌شود، اما آنها همدیگر را خیلی می‌خواستند. هنوز هم نمی‌دانم که چطور علی این کار را با فرزانه کرد.

* فرزانه در خواب به شما چه گفت؟

فرزانه در این مدت فقط دو بار به خواب من آمد، هر دوبار هم به من گفت مامان من علی را دوست دارم. اذیتش نکن، او را نکشید. من او را بخشیدم، شما هم او را ببخشید.

* همسرتان هم از این موضوع اطلاع دارد؟

بله؛ وقتی برای دومین‌بار خواب فرزانه را دیدم، نمی‌دانستم چه‌کار کنم. این موضوع را با همسرم در میان گذاشتم. او هم خیلی فکر کرد. آخرش هم به من گفت که بیا برای رضای خدا از قصاص علی بگذریم. با اعدام علی که فرزانه زنده نمی‌شود، فقط یک خانواده دیگر مثل ما داغدار می‌شود. با این همه باز هم برایمان سخت بود، اما فرزانه و درخواستش برای ما مهم‌تر بود. به همین خاطر هم رضایت دادیم.

* فرزانه و علی چطور با هم آشنا شدند؟

ما با خانواده علی فامیل هستیم. البته نسبت دوری داریم. آشنایی آنها هم از همین طریق بود. خدا را شکر می‌کنم آنها بچه‌ای نداشتند وگرنه فقط خدا می‌دانست که چه بر سر آن بچه می‌آمد.

سایر اخبار
برچسب ها: مادر ، زن ، داماد ، پرونده ، نجات ، روزمثبت ، خانه
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

پایان دوران مدارا با قاره سبز/ اروپاییان خواستار بازگشت یکطرفه و کامل ایران به توافق هسته‌ای هستند!

ورق در بازار خودرو برگشت؛ قیمت‌ها صعودی شد/ آخرین قیمت پژو، سمند، ساینا، شاهین، دنا و تارا + جدول

مربی لهستانی از حضور در ایران گفت؛ «خوردن بهترین هندوانه و سخت بیدار شدن در صبح!»

کاسبی ربوی و ربا خواری/ صدی و سه‌ونیم!

سفر به پاکستان و سریلانکا در مقطع فعلی پیام مهمی داشت/ می‌توانیم همکاری‌های خوبی با کشورهای همسو، همسایه و آسیایی داشته باشیم

با حقوق پایه چند متر خانه در تهران می‌توان خرید؟

بازاری‌ها فروشنده شدند/ بازگشت دلار به کانال ۶۲ هزار تومان

نرخ آپارتمان در چیتگر چقدر است؟+ جدول قیمت

الحوثی: رژیم صهیونیستی بیمارستان‌های غزه را به گور‌های دسته‌جمعی تبدیل کرده است

افتتاح سرکنسولگری ارمنستان در تبریز/تصمیم کشور همسایه بعد از اقدام ایران

ادامه خیزش دانشجویان آمریکایی این بار در تگزاس/ اعتراضات دانشجویان با دخالت نیروهای پلیس به خشونت کشیده شد

استعفای ناگهانی فرمانده یگان «اشباح» ارتش رژیم صهیونیستی

کتاب «چالش‌های تاریخی» اثر سلیمی نمین رونمایی شد

صحبت‌های مجدی حسینی؛ انتقاد عوام فریبانه و دیگر هیچ/ خودت چه کار کرده‌ای ؟

جا زدن پل‌های شناور به جای سامانه پدافندی/ احمق و احمق‌تر! / دروغ شاخدار به روایت تصویر

قانون مالیات بر عایدی سرمایه تغییرات گسترده ای داشته و صرفا اصلاح ایرادات شورای نگهبان نبوده/ این قانون برای کسانی است که می‌خواهند قدرت خریدشان را حفظ کنند

قابل توجه صیانتیون و حامیان محدودکردن پلتفرم های خارجی/ حمله و توهین به دفتر رهبر انقلاب، توسط تندروها در ایتا

علائم جسمانی انواع اضطراب‌/ اضطراب اجتماعی چیست؟

آمار شهدای غزه از ۳۴ هزار تن گذشت

شماره گذاری خودرو مشمول پرداخت عوارض شد

موزه تاریخ کانون پرورش فکری کودکان ثبت ملی شد

دستور جمع‌آوری یک مکمل تقویتی رشد مو از سطح بازار

موضع جدید عربستان در رابطه با جنگ اسرائیل و غزه

دارندگان کارت سوخت حتما بخوانند/ خبر جدید رسانه دولت درباره سهمیه بنزین خودروها

واریز ۹۱۰ میلیارد تومان سود به حساب ۶۰ هزار سهامدار

نگاهی دیگر به «گناه فرشته»/ قد بکش از پشت «نقاب»

چرایی واکنش ها به توئیت عضو دفتر رهبرانقلاب / تلاش عده ای برای کاستن اعتبار خبری دفتر رهبر انقلاب با تئوری «فقط پشت بلندگو»؟!

آخرین قیمت طلا امروز جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۰

توضیحات کاظم صدیقی درخصوص غفلت صورت گرفته در تاسیس موسسه‌ای در ماجرای ازگل/ از خدا استغفار و از مردم عذرخواهی می‌کنم/ توقع دارم به تخلف احتمالی آشنا و غیرآشنا رسیدگی شود

زمانی برای تسویه حساب های قدیمی با اردن

گفتگوی دو وزیر سابق در خصوص صداوسیما

مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند

توضیح وزیر ارتباطات درباره شرایط افزایش سرعت اینترنت

عربستان خواستار تصویب قطعنامه ای علیه اسرائیل در شورای امنیت شد

شکایت تریدرهای رمزارز از اپل؛ قاضی پرونده را رد کرد

وقتی مزخرفات کارشناس اسرائیلی درباره ایران و ربع پهلوی تحلیلگر آمریکایی را به قهقهه و واکنش واداشت!

چرایی افزایش تعرفه اینترنت و مهم ترین تعهد اپراتورهای ارتباطی

عاملان حمله تروریستی چابهار از افسران سرویس های آمریکایی و اسرائیلی ها جدا نیستند/ کشوری که تروریست‌ها از خاک آن حمله را آعاز کردند باید پاسخگو باشد

واکنش صدر اعظم آلمان بر پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران

واکنش وزیر ارتباطات به محدودیت‌های جدید اینترنت

دلیل علمی تغییر ناگهانی احساسمان به یک فرد در ابتدای رابطه؛ از جذابیت اولیه تا انزجار

راهکار تقویت ذهن کودکان؛ والدین چه نقشی دارند؟

نقد و سیاست