سرنوشت تلخ نوعروس کوچک و داماد دیوانه

به گزارش روز پلاس، عصر 28 فروردین ماه سال 89 اصغر27ساله که تنها 10 ماه از ازدواجش با فاطمه 16ساله گذشته بود وقتی از محل کارش به خانه پدرزنش در سلطان آباد برگشت فاطمه را مقابل چشمان مادر و پدرش با ضربات متعدد چاقو کشت و گریخت. این تازه داماد ساعتی بعد بازداشت شد و به جنایت Crime خانوادگی به خاطر سوظن اعتراف کرد. اصغر در شعبه 71 دادگاه کیفری سابق استان تهران با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. حکم صادره در شعبه 32دیوان عالی کشور مهر تایید خورده بود که وکیل مدافع اصغر مدارکی به دادگاه ارائه داد که نشان می داد تازه داماد به بیماری اعصاب و روان مبتلا بوده و قبل از ازدواجش تحت درمان قرار داشته است. با ارائه این مدارک و درخواست اعاده دادرسی حکم صادره در دیوان عالی کشور شکست و پرونده برای رسیدگی به شعبه همعرض فرستاده شد.
 
به این ترتیب اصغر برای بررسی سلامت روانی ش به کمیسیون پزشکی قانون Law معرفی شد.
 
وقتی کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند اصغر دچار جنون است قضات شعبه 74 دادگاه کیفری سابق تهران حکم به موقوفی تعقیب دادند و اصغر از زندان Prison به مرکز نگهداری بیماران روانی منتقل شد.قضات دادگاه همچنین حکم دادند تا دیه تازه عروس از سوی عاقله اصغر پرداخت شود.
 
با گذشت 7سال از این جنایت و در حالی که اولیای دم نتوانستند از پدر اصغر دیه را دریافت کنند دیروز در دادگاه کیفری یک استان تهران حاضر شدند و درخواست کردند تا دیه از صندوق بیت المال پرداخت شود.
 
در این جلسه که در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست اصغرعبداللهی و با حضور دو مستشار تشکیل شد مادر فاطمه در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: اصغر کار درست و حسابی نداشت که به خواستگاری دخترم آمد و ما با اصرار خانواده او راضی به این ازدواج شدیم. اصغر و دخترم در طبقه بالای خانه ما ساکن بودند. آن روز من بیمار بودم و فاطمه به خانه ما آمده بود که اصغر که حال طبیعی نداشت از سر کار به خانه برگشت. دخترم می گفت او چند روز است که دچار بی خوابی شده و به شدت عصبی است. اصغر یک باره به سمت آشپزخانه رفت و بعد از برداشت چاقو به سمت دخترم حمله کرد. من و شوهرم شوکه شده بودیم که او ضربه های مرگبار را به دخترم زد و گریخت.
 
این زن ادامه داد: وقتی اصغر به قصاص محکوم شد حاضر بودیم تا تفاضل دیه را بپردازیم و او اعدام  شود اما انجا بود که فهمیدیم او قبلا هم به بیماری اعصاب و روان مبتلا بوده و این ماجرا را از ما پنهان نگه داشته بود. دادگاه جنون اصغر را تایید کرد و قرار شد تا پدرش دیه دخترم را بپردازد اما او هم پول و مالی ندارد تا به ما پرداخت کند و کارشناسان نیز این موضوع را تایید کرده اند.حالا اصغر مدتی است از تیمارستان ترخیص شده و به شهرستان محل سکونت خانواده اش برگشته و زندگی تازه ای را شروع کرده است.حالا من و همسرم حالا تقاضا داریم تا دیه دخترمان از صندوق بیت المال پرداخت شود.
 
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و حکم به پرداخت دیه از صندوق بیت المال صادر کرد