به گزارش روز پلاس، حالا بعد از گذشت ١٨ سال از «بودن یا نبودن» نگار آذربایجانی در «فصل نرگس» با فیلمنامهای تو در تو، اهمیت مساله اهدای عضو را یادآور شده است. او در دومین تجربه کارگردانی خود کنار سحر صباغ سرشت، قرار گرفته است و تلاش میکند مخاطب را به اهدای عضو پیش از هر رخداد و هرگونه اتفاقی تشویق کند.
دستمزد برخی بازیگران باورنکردنی است
از «آیینههای روبرو» تا فیلم بعدیتان «فصل نرگس» چرا اینقدر فاصله افتاد؟
نگار آذربایجانی: علت این بود که در فاصله این دو فیلم، فیلمنامه دیگری نوشتم با عنوان «شاعر» که فعلا ساخته نشده و ماجرا از این قرار بود که در یکی از فستیوالهایی که با «آینههای روبرو» در ترکیه شرکت کردم، خانمی که دو سال روی یک موضوع اجتماعی با یک تیم تحقیقاتی کار کرده بود، به من پیشنهاد داد که آن تحقیقات را مطالعه کنم و براساس آن یک فیلمنامه بنویسم و بسازم.
پس به نوعی یک پروژه بینالمللی بود؟
آذربایجانی: بله. میتوانیم اینگونه بگوییم. در واقع لوکیشن پیشنهادی ترکیه بود و سوژهای که به من پیشنهاد دادند، در آنجا موضوعیت بیشتری داشت. به هر صورت این تحقیقات را به من دادند، مطالعه کردم و چون موضوع را دوست داشتم، شروع به نوشتن فیلمنامه کردم. این فیلمنامه به زبانهای ترکی و انگلیسی ترجمه شد و کلا از زمانی که تحقیقات را خواندم و تحقیق خودم را شروع کردم، تا وقتی که نگارش نسخه نهایی فیلمنامه تمام شد و ترجمههای آن اتفاق افتاد، حدود دو سال طول کشید. بعد از آن وارد آمادهسازیها و گفتوگوها برای ساخت این فیلم شدیم و همهچیز برای به تصویر کشیدن این فیلمنامه مهیا شده بود که متاسفانه به بحرانهای ترکیه برخورد کردیم که روی شرایط تولید و اقتصادی این فیلم هم تاثیر گذاشت و در نهایت احساس کردم که شرایط ایدهآل برای ساخت این فیلمنامه در حال حاضر وجود ندارد. حداقل با تیمی که من میخواستم با آنها کار کنم، این شرایط وجود نداشت.
گروه ایرانی بودند؟
آذربایجانی: قرار بود با ترکیبی از عوامل ایرانی و ترک کار کنیم. در نهایت چون این فیلمنامه را خیلی دوست دارم و برایم مهم است که در شرایط مناسبی ساخته شود، ترجیح دادم که فعلا دست نگه دارم و تولید آن را به زمان و موقعیت بهتری موکول کنم. به همین دلیل پرونده آن را بستم و تصمیم گرفتم که موضوع دیگری را برای نگارش و ساخت انتخاب کنم که از میان چند ایدهای که در ذهنم داشتم، در نهایت به موضوع «فصل نرگس» رسیدم. دلیلش هم این بود که احساس کردم در مقایسه با بقیه ایدهها، الان دغدغه کافی برای مطرح کردن این موضوع را دارم.
فیلمنامه فصل نرگس را اخیرا نوشته بودید یا از جمله فیلمنامههای در گنجه مانده بود؟
آذربایجانی: نوشتن فصل نرگس را از سال ٩٣ شروع کردم. در واقع در زمستان ٩٢، راجع به ایدهاش تصمیم گرفتم و شروع به کار کردن روی آن کردم. در مراحل اولیه، تحقیقاتم را شروع کردم و در اردیبهشت ماه ٩٣ قصه و همهچیز آن را در ذهن داشتم و به صورت کامل شروع به نوشتنش کردم.
خانم صباغسرشت شما چرا سراغ کار تهیهکنندگی رفتید؟ البته در این سالها در تمام حوزههای سینما فعالیت داشتید.
سحر صباغسرشت: البته نه در تمام حوزههای سینما، بلکه بهتره بگم با حوزههای مرتبط با تهیهکنندگی، البته یک تجربه موفق در بازیگری هم داشتم اما بیشتر در حوزه برنامهریزی، مدیریت تولید و تهیهکنندگی اجرایی فعالیتهای حرفهای و جدی داشتم و سرمایهگذاری مستقل در فیلم را هم تجربه کردم اما وقتی که وارد عرصه سینما شدم، ١٣ ساله بودم و قاعدتا نمیشد که در این سن تهیهکننده باشم. قدم اول این بود که وارد این حرفه میشدم. خود را معرفی و توانمندیهایم را نشان میدادم. بازیگری در واقع راه ورود من به این حرفه بود البته قبل از اینکه بازیگر شوم هم شاگردی استاد عزیزم خانم مهتاب نصیرپور را کردم و اول در تئاتر و رادیو بازی کردم و بعد بازیگری در سریال روزگار جوانی را پذیرفتم، در واقع معتقدم اول باید سواد علمی و تجربه عملی پیدا کنم در هر حرفهای که مورد نظرم هست و بعد با تعهد، معرفت و آگاهی کامل مسوولیت بپذیرم و عنوانی برای خودم به لحاظ شغلی تعریف کنم طبیعتا با این تفکری که دارم، برای رسیدن به تهیهکنندگی که حرفه مورد نظرم بود باید مسیری مطمئن، آهسته اما پیوسته برای خودم تعریف میکردم، باید از دستیاری و برنامهریزی، به خصوص برنامهریزی شروع میکردم، چون خودش به نوعی مدیریتی کوچک برای یک پروژه است و حرفهای بسیار موثر برای رسیدن به شناخت و معرفت لازم از حرفههای مختلف سینماست که لازمه تهیهکنندگی است ضمن اینکه حرفهای است که با همه عوامل سازنده فیلم مرتبط است و علم نحوه مرتبط شدن تخصصی و روانشناسی را در خود دارد و به یقین حرفه برنامهریزی ممارست درستی برای رسیدن استراتژیهای حرفهای و تخصصی تهیهکنندگی چرا که در مقیاس کوچکتر هم با کیفیت سر و کار دارد و هم کمیت. با کسب تجربه، در آن حوزه به پختگی رسیدم و وارد عرصه تولید شدم. مدیر تولید چند فیلم بودم که از آن جمله میتوانم به فیلم یک روز دیگر به نویسندگی و کارگردانی آقای حسن فتحی که در پاریس تولید شد، اشاره کنم که در آن فیلم جانشین تهیهکننده هم بودم. به عنوان تهیهکننده اجرایی، در فیلمهایی که تهیهکننده رسما یک اسم بود و رسما حضور حتی فکری هم نداشت نبود، به شکل جدی تجربههای حرفهای تهیهکنندگی را با دغدغه و انگیزه جدی کسب کردم و از آنجایی که شهوت عنوان نداشتم و مساله مهم و جدیام به دست آوردن تجربههای بیشتر و موثر بود، اسم افراد دیگری به عنوان تهیهکننده در تیتراژ لحاظ شده است، یک فیلم سینمایی که اتفاقا تجربه اول کارگردان هم بود. به عنوان تهیهکننده اجرایی و سرمایهگذار با همان شرایط مشابه بالا قدم موثری برداشتم و پس از طی طریقی بیست و اندی ساله در حوزههای مرتبط با تهیهکنندگی در سینما و مطالعه تعداد زیادی فیلمنامه «فصل نرگس» از آن فیلمنامههایی بود که به جان و دل من نشست و از آنجایی که ایده فیلم دغدغه شخصی خودم هم همیشه بوده و خواهد بود از منظر خودم و مشورت با مشاورینی که داشتم و فیلم قبلی که از خانم آذربایجانی (آیینههای روبهرو) دیده بودم و دوست داشتم و البته شخصیت محترم خود ایشان درستترین انتخابی بود که به عنوان یک تهیهکننده جوان و تازه نفس در سینما باید داشته باشم.
نحوه همکاری مشترک شما با خانم آذربایجانی در «فصل نرگس» چطور شکل گرفت ؟
صباغسرشت: من و نگار یک دوست مشترک قدیمی به نام شایسته ایرانی داریم که بازیگر ما در فصل نرگس هم هست. شایسته خیلی سال است که رفیق شفیق من به شمار میرود و در فیلم قبلی نگار هم بازی کرد و رفاقت این دو در آنجا شکل گرفت و خدا را شکر ادامهدار هم بود. از طریق ایشان من و نگار با هم ارتباط گرفتیم. اما اصولا من نگار آذربایجانی را با «آیینههای روبرو» شناخته بودم و او را به عنوان یک فیلمنامهنویس، کارگردان دغدغهمند، خلاق و با جرات، دوست داشتم. اصولا علاقهمند هستم که ذائقههای جدید و فیلمسازان با انگیزه را حمایت کنم و با آنها در خلق یک اثر سینمایی همدل و همراه شوم چرا که معتقدم هنرمند برای احترام به مخاطب باید مکاشفه کند، نبض مخاطب را به دست بیاورد و بهروز باشد هم در روایت و هم تکنیک حرفهای مهم و ارزشمندی که مخاطب تشنه دیدن و شنیدن آنهاست برای گفتن داشته باشد متناسب با ژانر و گونهای که انتخاب میکند که مخاطب سینما هر گونه از فیلمسازی را وقتی با بهترین کیفیت برایش عرضه کنی تقاضا دارد. نگار از این دست آدمها است که این موضوع را با فیلم اول خود نشان داده است. یک سوژه دغدغه مند را به شکل کاملا خلاقانه و بدون اینکه حاشیه ایجاد کند، بدون اینکه شعار بدهد، انتخاب کرده و به بهترین شکل ممکن روایت کرده است. طبیعتا در فصل نرگس هم همین ایدئولوژی و دغدغهمندی و خلاقیت وجود داشت. این فیلمنامه برای من از دو منظر فیلمنامه جذابی بود: محتوا و مضمون و فرم روایی غیرخطی فیلمنامه. فیلمنامه «فصل نرگس» محتوای تاثیرگذاری دارد. فیلم بیخاصیتی نیست که صرفا جنبه سرگرمکنندگی داشته باشد که البته به آن بخش هم توجه شده است. اما غیر از محتوا و مضمون ارزشمندی که دارد بسیار خلاقانه هم نوشته شده است و ما با یک فیلمنامه کاملا مدرن در شکل روایت مواجه هستیم که در عین حال در محتوا سنتها را هم لحاظ کرده است. از این حیث فیلمنامه برای من جذاب و باارزش شد و عزم جزم کردم که پای کار با کمال میل بایستم با وجود اینکه به دلیل تعدد لوکیشنها و تکثر نقشها و فصلی که ما به لحاظ دراماتیک برای تولید آن مناسبتر دیدیم و انتخاب کردیم و شیوه دکوپاژی که ایشان طراحی کرده بودند که در بسیاری از صحنهها به حضور سه دوربین و متعلقات حرکتی خاص سر صحنه نیاز داشتیم اصلا فیلم ارزانی هم از نظر تولیدی نیست، اما این فیلمنامه آنقدر ارزشمند بود و سابقه کاری ایشان برایم قابل احترام بود که با همه عشق و علاقه این فیلمنامه را دست گرفتیم و تجربه خیلی خوبی در کنار نگار و گروه کاملا حرفهای داشتیم.
خانم آذربایجانی شما فکر میکنید که وقتی فیلم میسازید، حتما باید پیامی به مخاطب بدهید؟ اصلا میتوانید سینمای بدون پیام را تصور کنید؟
آذربایجانی: تعریف کلی من این نیست که سینما حتما باید پیام بدهد. به نظر من، نوعی از سینما هم هست که میتواند فقط سرگرم کند و وجود این نوع، هم لازم است و هم ارزشمند. اما سینمای من، و آن چیزی را که برای خودم دوست دارم و ترجیح میدهم وقت، انرژی و سرمایه صرف آن شود، مطرح کردن موضوعاتی است که در نهایت روی مخاطب تاثیر بگذارد که میتواند موضوعی اجتماعی باشد. حالا این موضوع اجتماعی میتواند داستان ترانس سکشوال «آینههای روبهرو» باشد که تا حدی ناشناختهتر است یا موضوعات شناخته شدهتری مانند اهدای عضو در «فصل نرگس». به هر صورت باید یک موضوعی دغدغه من باشد که بر اساسش شروع به نگارش یک قصه بکنم. اما با اینکه سینما میتواند و باید تنوع داشته باشد، کاملا موافقم. طبیعتا آدمها انتخابهای مختلفی دارند.
در سالهای اخیر مضامین اخلاقی و انسانی بیش از گذشته در فیلمها مطرح میشود. فکر میکنید چرا نسل جوان کارگردان و فیلمنامهنویس به طرح این مضامین وفادارند؟
آذربایجانی: این کار دلایل مختلفی دارد. اگر بخواهم به این سوال به طور دقیق پاسخ بدهم باید دقیقا به آن فکر کرده و زاویههای مختلفش را ببینم. اما دلیلی که الان به ذهن من میرسد، این است که اگر جامعه را به عنوان مخاطب در نظر بگیرید و فیلمسازان را به عنوان آدمهایی که قرار است مخاطب را تغذیه کنند، طبیعتا آنها بر اساس نیاز مخاطب این کار را خواهند کرد. البته اینجا منظورم از نیاز مخاطب، فقط نیاز به سرگرم شدن نیست. یک گروه از فیلمسازان و نویسندگان شبیه اسفنج هستند. روی مسائل اجتماعی دقت دارند و همه مسائل را جذب میکنند و در نهایت متوجه میشوند که این مساله میتواند موضوع فیلم آنها باشد و بر اساس آن، با هدف تلنگر زدن به مخاطب یا فرهنگسازی در زمینهای شروع به کار کردن میکنند.
اما درباره اینکه چرا من به مسائل اجتماعی تمایل پیدا کردهام، یا چرا اصرار دارم که این موضوعات را با طراحی شخصیتهای مثبت خلق کنم، باید بگویم که دلایل مختلفی دارد که عمدهترین آنها به سالهای اخیر برمیگردد و به اینکه ما به خصوص در شهرهای بزرگی مثل تهران در مقایسه با قبل، از آن فضای فرهنگی که داشتیم در حال جدا شدن هستیم. قبلا ایرانیها به دوستی، محبت به یکدیگر و اینکه حواسشان به هم هست و با معرفت هستند تعریف میشدند، اما متاسفانه اخیرا این خصوصیات فرهنگی کمرنگ شدهاند.
این تعاریف بیشتر شبیه افسانه است!
آذربایجانی: خیر. وقتی که به خارج از ایران سفر میکنید، متوجه میشوید که یکی از دلتنگیهایی که ایرانیان خارج از ایران هنوز هم دارند این است که در ایران تنها نبودند. همسایهاش در ایران مراقباش بود. اگر ماشیناش پنچر میشد، آدمهای دیگر به او کمک میکردند. اگر همسایهاش میپخت بوی آن در راه پله میپیچید، حتما برای همسایهها هم میبرد. همه اینها بوده و اصلا هم افسانه نبوده است. ولی الان این اتفاقات تقریبا کمتر میافتد. آدمها بیش از اینکه از یکدیگر دور شده باشند، نسبت به هم بیمهر شدهاند. فقط منافع شخصی خودشان را در نظر میگیرند و کاری به کار دیگران ندارند. اهمیتی ندارد که برای دیگران چه اتفاقی میافتد. نمونه آن، چند وقت پیش برای سحر اتفاق افتاد. یکی در یک خیابان شلوغ او را بهشدت هل میدهد و کیفش را میدزدد و هیچکس هم کمکاش نمیکند! حتی وقتی که میبینند سحر زخمی شده هم کمکش نمیکنند! این اتفاق قبلا نمیافتاد! اینها علتهایی است که شاید نسل جوان ما یا فیلمسازان جدیدترمان به این سمت رفتهاند، آنها هم دارند این تغییر را مشاهده میکنند. همانطور که گفتم هنرمندان شبیه اسفنج هستند و مسائل و مشکلات را جذب میکنند.
آیا سینما میتواند این تاثیر را بگذارد، یعنی اینقدر در کشور ما تاثیرگذار هست؟
آذربایجانی: به نظر من، سینما به هر حال یک رسانه است. وقتی که من این ابزار را در دست خود دارم، پس این امکان را دارم که فیلمی را بسازم و این فیلم در سینما پخش شود. من این کار را میکنم و فکر میکنم که این فیلم به هر حال تعدادی مخاطب خواهد داشت. امیدواری هم دارم که روی مخاطب خودش اثر بگذارد و تغییری در او ایجاد کند. البته قرار نیست که مخاطب با یک فیلم زیر و رو بشود ولی واقع بینانهاش این است که فیلم اگر درست ساخته شود و بتواند مخاطب هدف گرفتهاش را جذب کند، احتمال اینکه در ذهنیت مخاطب و نگاهش به زندکی هم تاثیر بگذارد، وجود دارد.
این اتفاق البته فقط مختص یک فیلم نیست. شما حتی ممکن است وقتی در مترو نشستهاید، یکجمله را به صورت اتفاقی در بوردهای تبلیغاتی بخوانید و همان جمله ممکن است که در آن لحظه به شما تلنگری بزند. این یکی از دلایلی است که مدیا و تبلیغات را تبدیل به ابزار مهم و قدرتمندی میکند.
به نظر میرسد خیلی تمایلی به استفاده از چهرههای مطرح و ستارههای سینما در فیلمهایتان ندارید، اتفاقی که در آیینههای روبهرو هم افتاد.
آذربایجانی: برای من به عنوان نویسندهای که میخواهم فیلم را کارگردانی کنم، در انتخاب بازیگران، اولویت اول این است که متناسب با نقش باشند، چه به لحاظ فیزیک و چه به لحاظ تواناییهای بازیگریشان. اولویت دوم این است که در کنار یکدیگر به ترکیب درست برسند و ستاره بودن یا نبودنشان در اولویتهای بعدیام قرار میگیرد.
از نظر من ریما رامینفر و امیر آقایی چهرهاند و بازیگران ویژهای هم هستند. منظورم ستارههای گیشهدار است. از نظر گیشه چطور؟ به نظرتان چهره بودن تاثیر دارد؟
آذربایجانی: متوجه شدم. در پاسخ به بخش دوم پرسشتان، جواب قبلترم را کاملتر توضیح میدهم. واقعیت این است که برای من به عنوان فردی که اول راجع به شخصیتی مینویسد و بعد میخواهد او را به تصویر بکشد، هیچ چیز به اندازه خصوصیات فیزیکی بازیگر، اعم از سن و سال، صدا، قد و... و صد البته نوع و توانمندی بازی کسی که دعوت به کار میکنم، مهم نیست. یعنی به عنوان خالق هنری اثر نمیتوانم و نباید به شکل دیگری به ماجرا نگاه کنم. در کنار این باید فکر کنم در فیلمی که به خصوص پر بازیگر هم هست، مجموعه و ترکیب بازیگران هم درست و متناسب باشد. در عین حال، در کنار من تهیهکننده قرار میگیرد که زاویه دیگر و منظر اقتصادی ماجرا را هم در نظر میگیرد، که این هم در جای خودش موضوع مهم و قابل بحثی هست. در نتیجه به نظرم درستترین اتفاقی که در انتخاب بازیگران یک فیلم میتواند بیفتد، این است که نویسنده و کارگردان و تهیهکننده در تعامل و توافق با هم به بهترین گزینهها برسند که هم به لحاظ هنری و کیفیت فیلم و هم از لحاظ اقتصادی به نتیجه مطلوب برسند. در آینههای روبهرو این اتفاق افتاد و ما کاملا با خانم طائرپور در انتخابها و ترجیحهایمان، توافق داشتیم و به انتخابهای مشخصی رسیدیم. در ارتباط با فصل نرگس هم همین تجربه را با خانم صباغسرشت داشتم.
در کل، میخواهم بگویم که من تعمدی در کار نکردن با آن دسته از بازیگرانی که مدنظر شما هستند، ندارم، اما در صورتی از آنها دعوت خواهم کرد که برایشان در فیلمنامه جایی داشته باشم و صرفا به خاطر اینکه ستاره یا اسم هستند، یا اینکه چقدر اسم هستند، انتخابشان نمیکنم و کلا اعتقاد دارم که این باور که صرفا استفاده از بازیگر ستاره میتواند فروش فیلم را تضمین کند، از اساس غلط است و تجربیات سالهای اخیر هم نشان داده که هیچ بازیگری به تنهایی عامل فروش نیست.
جالب اینجاست که خیلی از این بازیگران با وجود دستمزدهای بالا تاثیری در فروش گیشه هم ندارند!
صباغسرشت: من با همه حرفهای خانم آذربایجانی موافق هستم. چند نکته را از منظر تهیهکنندگی اضافه میکنم. یکی از حوزههای دیگری در سینما که در آن دستی بر آتش داشتم انتخاب بازیگر بود بنابراین به این امر مهم واقف هستم. به یقین معتقدم انتخاب بازیگر حتما با نقش مورد نظر باید متناسب باشد و صرف چهره بودن یا نبودن یک بازیگر برای انتخاب شدن بازی برای آن نقش به خصوص اصلا و ابدا کافی نیست. این تناسب نقش با بازیگر هم در توانمندیهای بازیگر تعریف میشود و هم در مشخصات فیزیکی و ظاهری که امکان همذاتپنداری به مخاطب را بهتر و بیشتر بدهد. اهمیت حضور او، باید مشهود باشد. از سوی دیگر وجوه اقتصادی هم البته اهمیت دارد. یعنی تناسب دستمزد بازیگر با اهمیت نقش در فیلمنامه و تاثیر آن بازیگر در چرخه اکران و فروش و جذب مخاطب در کنار فیلمنامه خوب. با کمال تاسف باید بگویم که با همه این توجهات لازم برای انتخاب بازیگر درست وقتی که به مرحله بازیگر میرسیم، دقیقا متوجه میشویم که در فقر بازیگری به سر میبریم. بازیگر با همه تعاریفی که در بالا به آنها اشاره شد یعنی بازیگرانی که توانایی حرفهای و فیزیکی ایفای نقشهای مختلف را داشته باشند و تعریف دستمزدشان هم با تاثیر حضورشان در جذب مخاطب متناسب باشد! گاهی در ارتباط با بخشی از نقشها، که عملا مجبور به انتخاب میشویم که چارهای نداریم! و در این سالهای اخیر، این فقر و تنگدستی بیشتر در بخش بازیگری به چشم آمده است.
چرا؟
صباغسرشت: تعداد قابل توجهی از بازیگران درخشان سینمای ما در میانسالی به سر میبرند در حالی که قهرمان بیشتر فیلمهای سالهای اخیر جوانهایی با میانگین سنی ٣٠ سال هستند که خب برای آن سن و سال بازیگر خوب بسیار کم داریم در واقع یکی از اشکالات ما این است که نقشهای مهم فیلمها عمدتا برای آن میانگین سنی نوشته میشود که خب در انتخاب بازیگر در محدودیت جدی به سر میبریم. بله بازیگران میانسال ما، بازیگران خوبی هستند. اما مگر چند فیلم در سال تولید میشود که قهرمان آن یک فرد میانسال باشد؟ و البته یک نظر شخصی هم اینکه نسل جدید نه فقط در سینما که اساسا به تبع رشد تکنولوژی نسل دور تند به شمار میروند و برای رسیدن به اهدافشان صبوری آرامش و سختکوشی نسل قبل خودشان را هم ندارند.
چرا در این سالها، بازیگر به سینما وارد نکردیم؟
صباغسرشت: قطعا یکی از برنامههای جدی من همین خواهد بود البته با نگرش و روشهای کاملا کارشناسی شده، مدون و برنامهریزی شده و هدفمند. اما اینکه چرا در این سالها چرا بازیگر وارد سینما نکردیم، دلایل متعددی دارد که نیاز به مکاشفه تخصصی و تحقیقات میدانی جدی دارد که در وقت و حوصله این مصاحبه نمیگنجد اما یکی از سادهترین در عین حال مهمترین دلایل، نگرانیها و ریسکهاییست که تهیهکنندگان با چرخه اکران دارند در حالی که به یقین تجربه نشان داده که صرفا بازیگر عامل فروش نیست و فیلمنامه خوب مهمترین عامل جذب مخاطب به سینماست اما باز هم نگرانیم چون فیلمنامه خوب نداریم که در واقع باید نگران این بخش باشیم و به جد برای رسیدن به یک دستاورد هنری موفق مخاطبسنجی کنیم. همه ستارگان سینما هم روزی ناشناس و چهره جدید بودند آن موقع فیلم ساخته نمیشد! البته این یکی از دلایل از هزاران دلیل است که در جای خود میشود ساعتها راجع به موضوع صحبت کرد. یکی از مسایل دیگر در مورد ستارهها تعریفی است که از آنها وجود دارد. در حال حاضر در جامعهای زندگی میکنیم که مشکلات چشمگیر اقتصادی داریم. در این وانفسا اتفاقا، فیلمسازی ضعیفتر میشود. اما از آن طرف، اگر بخواهیم به آن استاندارد برسیم و به عنوان یک صنعت به سینما نگاه کنیم، صنعت گرانقیمتی است. در این دایره فقط بازیگر مهم نیست. تنها او نیست که فیلم را میسازد. یعنی شما باید حتما در فیلمسازی به عوامل پشت و جلوی دوربین به یک میزان بها بدهید. قرار نیست که جلوی دوربین شما یک ویترین پر از ستاره چیده شود. و در پشت دوربین، آدمهایی را بیاورید که برای آن پروژه به خصوص هنوز به توانایی و تجربه کافی نرسیدهاند. از من به عنوان تهیهکننده تا همه عوامل، حتی آن شخصی که قرار است کار خدماتی انجام دهد اگر درست انتخاب نشود و در کاری که به او واگذار شده به مهارت لازم نرسیده باشد، میتواند به روند تولید فیلم آسیب بزند. بنابراین تک به تک مشاغل و حرفههایی که در صنعت فیلمسازی تعریف میشوند، اهمیت دارند حتی گاهی بازیگری که صرفا در یک صحنه از فیلم بازی دارد، اهمیتش اگر بیشتر از بازیگر اصلی فیلم نباشد، کمتر هم نباید باشد. برای مثال، ممکن است که کار یکروزه را تبدیل به چند روز کاری کند که این موضوع هم به کیفیت و هم به کمیت کار آسیب میزند. وجه دیگری هم در این میان داریم این است که تعدادی از بازیگران ما، دستمزدهایشان تناسبی با صنعت سینمای ما ندارد. البته باید اضافه کنم در واقع این دستمزدها گاهی تناسبی هم با تواناییهای آنها ندارد.
ما یکسری سرمایهگذار داریم که در سالهای اخیر وارد سینما شدهاند و اینها موازنه دستمزد بازیگر را بر هم زدهاند.
صباغسرشت: این موضوع هم اصلا تقصیر سرمایهگذار نیست. تهیهکننده وظیفه دارد با سرمایهگذار قبل از اینکه پولی به او تزریق شود به معرفت مشترک از پروژه پیشرویشان رسیده باشند و به قول معروف باصراحت و صداقت سنگهایشان را واکنده باشند. این شناخت را تهیهکننده باید به سرمایهگذار داده باشد چون او حرفه و تخصصش سینماست. به نظر من، از ماست که بر ماست. منِ تهیهکننده مسوولیت مستقیم صفر تا صد یک فیلم را بر عهده دارم. در ارتباط با فیلم فصل نرگس، قبل از رسیدن به همکاری بسیار حرفهای و خوب با آقای عارف، دو تا سرمایهگذار را کنار گذاشتم چون درخواستهای خارج از قاعده از من داشتند. من شخصا به هر قیمتی فیلم تهیه نمیکنم. به نظر من، سرمایهگذار جایگاه مشخصی دارد و منِ تهیهکننده باید شان و جایگاهش را بدانم، اما تهیهکنندگی یک مسوولیت، شغل و تخصص بسیار خطیر و مهم است که هم کیفیت و هم کمیت یک فیلم را در بردارد. در آن جاها من باید کار خود را درست انجام بدهم، باید سرمایهگذاری که در اکثر موارد از خارج از این سینما میآید را نسبت به نیازهای پروژه خود، آگاه کنم و از آسیبهایی که نه به آن فیلم، بلکه ممکن است به سینما وارد شود او را مطلع سازم. در سالهای اخیر بودهاند سرمایهگذارهایی که مجذوب بازیگر و عکس سلفی گرفتن با آنها و پُز دادن در محافل کاری و خانوادگیشان شدند. این نگاه قطعا آسیب زننده است. وقتی که مدیر تولید بودم و کارهای تولید را انجام میدادم با بازیگری معروف قراردادی بسته بودم که بعدا متوجه شدم که سرمایهگذار به خاطر عدم مدیریت تهیهکننده دو برابر آن رقم را به خاطر اینکه آن بازیگر برایش جذاب بود خارج از روال حرفهای خودش به طور جداگانه پرداخت کرده است. همین میشود که آن بازیگر در فیلم بعدیاش هم انتظار دستمزدی که از سرمایهگذار (خارج از قاعده حرفهای) دریافت کرده را دارد. ولی همان بازیگر باید بداند قیمت تواناییاش به اندازه سینما نیست. الان در همین سینما خیلی از بچههای مستعد و جوان دارند با دویست، سیصد میلیون تومان فیلم میسازند. بعد میبینیم که یک بازیگری از راه میرسد و میگوید که دستمزد او چهارصد میلیون است! چرا و کجای این کار عادلانه است؟ اصلا عادلانه نیست که گروه فیلمبرداری هفت نفره، یک سوم او دستمزد بگیرند و ما بازیگری را بیاوریم که به غلط فکر میکنیم که روی فروش مان تاثیر میگذارد. اگر یک بازیگر چهارصد میلیون بگیرد، باید به تنهایی چهار میلیارد فروش کند. ما که چنین چیزی نداریم. همین سالهایی که تبلیغات ماهوارهای در روند فروش تاثیر گذاشت، بالاترین معیار فروش ما بین پانزده الی بیست میلیارد بوده است. با این معیارها کدام بازیگری میتواند به تنهایی در گردونه فروش تاثیرگذار باشد؟ به نظر من مهمترین وظیفه تهیهکننده انتخاب درست یک فیلمنامه با اهدافی که در حرفه و تخصصش برای خودش تعریف کرده است و بعد از آن انتخاب درست عوامل و بازیگران در جهت رسیدن به تولیدی بیحاشیه است و در عین حال پس از تولید یک فیلم برای رسیدن به محصولی استاندارد و مخاطبپسند در ژانر و گونه خودش است و اما مهمتر از همه اینها مدیریت درست تهیهکننده در مرحله اکران و نمایش است که با انتخاب درست پخشکننده فیلم متناسب با گونه فیلم اتفاق خواهد افتاد در واقع راحتترین بخش کار تهیهکننده همان مرحله فیلمبرداری است! پیچیدهترین در عین حال سرنوشتسازترین مرحله فیلمسازی بخش اکران، پخش و نمایش فیلمهاست که به طور جدی و نگرانکنندهای نیاز به مراقبت و بازنگری دارد. پیدا کردن پخشکننده مناسب، نحوه اکران، همسو کردن پخشکننده با موضوع و هدفمندی فیلم. چرا که هر فیلم ساختار نمایش عمومی و اکران خودش را دارد و لزوما همه فیلمها از یک الگوی واحد تبعیت نمیکنند برای مثال یک فیلم یک شبه مخاطب خودش را پیدا میکند و فیلمهایی هم هستند که برای جذب مخاطب خود نیاز به زمان بیشتری دارند. این هم مهم است که از ابتدا بدانیم مخاطب یا مخاطبان فیلمهای ما چه کسانی یا چه گروه و دستهای خواهند بود. در واقع هدف فیلمساز از ساخت فیلمنامه مورد انتخابش چه بوده است که این هم در نحوه اکران و انتخاب زمان نمایش عمومی فیلم نکته حایز اهمیتی ست و ما در حوزه اکران عمومی و نمایش فیلمها به جد نیازمند تحقیق و تفحص و بازنگری هستیم
آذربایجانی: در تمام صحبتهایی که سحر میگوید، یک نکته وجود دارد که فکر میکنم اگر بخواهم از دید یک فیلمساز راجع به آن صحبت کنم این است که بسیاری از کارگردانان یا تهیهکننده ها (البته قطعا نه همه) زحمت تحقیق کردن و گشتن را به خود نمیدهند و فقط بر اساس فرضیهها و شنیدههای ناقص خود، تصمیم میگیرند و اجرا میکنند. مثلا فیلم را میسازند، بدون اینکه حوصله طی کردن پروسه شناخت اصولی و درستِ مخاطب هدف گرفتهشان را داشته باشند. خیلی از اوقات متاسفانه از این هم فراتر میروند و فیلم را میسازند، بدون اینکه اصلا قشر و نوع خاصی از مخاطب را هدف گرفته باشند و نتیجه میشود فیلمی که اصلا معلوم نیست برای کدام بیننده ساخته شده! وقتی که مخاطب انتخاب نشده یا شناخت کافی از او وجود ندارد، چیزی که میماند شنیدههای پراکنده و حدس و گمانهایی است که کمکم تبدیل به باورهای غلط میشوند و سازندگان بر اساس این باورهای غلط دست به انتخابهایشان میزنند و یکی از پیامدهای این انتخابها هم، همین دستمزدهای کلان است! خلاصه، همهچیز سلسلهوار اشتباه میشود و بعد که نتیجه رضایت بخش نیست، همهچیز را به گردن دیگران و وقایع میاندازند؛ مثلا میگویند که امکانات نیست، این یا آن نیست، اجازه نمیدهند و... یا اینکه میگویند: فیلممان نفروخت، چون اساسا مخاطب ایرانی غیرقابل پیشبینی است! و اصلا هم به این فکر نمیکنند که شاید علت اینکه نتوانستهاند مخاطب را پیشبینی کنند، عدم شناخت خودشان از مخاطب بوده، نه خصوصیت «غیرقابل پیشبینی» بودن مخاطب !
شما به ترکیب ایده خودتان در بازیگری رسیدید؟
آذربایجانی: بله و خیلی از آن راضیام.
فیلمنامه خطی نیست، بلکه جابهجایی زمان دارد. چرا داستان را سر راست تعریف نکرده اید؟
آذربایجانی: من میخواستم که تمرکز را روی قبل و بعد از اهدای اعضا بگذارم و کلا لحظه اهدا را حذف کنم و با این ایده، به این شکل روایت رسیدم. یعنی در واقع، خود موضوع به نوعی شکل روایت را تعیین کرد. در عین حال نوشتن این شیوه روایت برای من جذاب و نو و البته خیلی هم سخت بود. خیلی سختتر از آن چیزی است که در ابتدا فکر میکردم.
بحث اهدای عضو از چه زمانی و به چه علت برای شما مهم شد؟
آذربایجانی: بحث اهدای عضو همیشه برای من مهم بوده و فکر میکنم اینکه بشر به این درجه از علم رسیده است که میتواند عضوی از یک بدن را به بدن دیگری پیوند بزند و در نتیجه آن زندگی تداوم یابد، اتفاق خیلی زیبایی است و در نوع خودش معجزه است.
بحث پیوند اعضا پیش از این به خوبی در فیلم «بودن یا نبودن» کیانوش عیاری و خیلی از فیلمهای سینمایی و تلویزیونی مطرح شده و تازگی ندارد. از تکرار این مساله نگران نبودید؟
آذربایجانی: نه. نگران نبودم و نیستم. به نظر من بعضی از موضوعات هستند که در سالهای مختلف باید به آنها پرداخته و یادآوری بشوند. اساسا فیلم «بودن یا نبودن»، فیلم بسیار خوبی است. بهترین فیلمی است که راجع به اهدای عضو در ایران ساخته شده است و در زمان خودش، تاثیراتش را گذاشته است. اما الان آن فیلم به خاطر سال ساختش، دیگر به آن صورت دیده نمیشود. وقتی که راجع به اهدای عضو تحقیق میکنید، با پزشکانی که در بیمارستان مسیح دانشوری کار میکنند یا با کسانی که اعضا گرفتهاند حرف میزنید، متوجه میشوید که مساله هنوز آنقدر حل شده نیست که برای مردم این مملکت جا افتاده باشد. هنوز تعداد زیادی از مردم هستند که اعتقادات غلط و خرافی دارند و به خاطر آن، این کار را انجام نمیدهند. آنها اجازه نمیدهند که اگر عزیزشان مرگ مغزی شد، اعضای او اهدا شود. دلایل آنها هم عموما فقط خرافی است. مثلا یکی از علتهایشان این است که از کجا بدانیم که کبد فرزند ما در بدن چه کسی پیوند خواهد خورد؟ آیا آن آدم خوب است یا بد؟! در صورتی که اصلا مگر ما میتوانیم که بزرگترین موهبت الهی، یعنی «زندگی» را نادیده بگیریم و فقط با این تفکر که «شاید» یک نفر بد باشد، از کمک کردن به او برای حفظ زندگیاش سر باز زنیم؟! میخواهم بگویم که به هر حال نگاههای اینچنینی وجود دارد! آدمهایی در همین جامعه، همین شهر دارند زندگی میکنند که گاهی حتی با وجود برخوردار بودن از سطحی از سواد صحبتهایی میکنند که باعث تعجب شما میشوند! من البته این را میفهمم که برای کسی که در این موقعیت قرار بگیرد، به هر حال به لحاظ احساسی سخت است که به اهدای اعضای عزیزش رضایت بدهد، ولی در نهایت فکر میکنم که این مساله باید آنقدر گفته و یادآوری شود که آدمها بپذیرند و باور کنند که اولا مرگ مغزی با کما فرق دارد و وقتی یک نفر دچار مرگ مغزی شد، دوباره برنمیگردد و ثانیا باور کنند که اهدای اعضا، کاربسیار با ارزشی است که نه خلاف شرع است و نه خلاف باورهای ما!
صباغسرشت: نکته تکمیلی را میخواهم بگویم و آن هم این است که اهدای عضو آن میزان ارزشمند، انساندوستانه و خداپسندانه هست و ضمن اینکه میتواند زندگیبخش باشد. وقتی میگویند اهدای عضو، اهدای زندگی است، واقعا این موضوع وجود داردکه هر چقدرهم که راجع به آن فرهنگسازی شود، و هر چقدر راجع به آن بدون اینکه شعاری داده بشود برنامهسازی شود تا بتواند روی معرفت و شناخت آدمها تاثیرگذار باشد، باز هم کم است. و اینکه اهدای عضو فقط مربوط به زمانی که ما دچار مرگ مغزی میشویم، نیست. ما حتی الان هم که زنده هستیم میتوانیم بعضی از اعضا بدن خودمان را اهدا کنیم و باعث شویم نه فقط به لحاظ فیزیکی بلکه به لحاظ روحی به بعضی از انسانها زندگی ببخشیم. این موضوع کمک میکند که آن جسم بتواند عمر بیشتری داشته باشد. باشد که بتواند بیشتر به حیات خود ادامه بدهد. خانم آذربایجانی خودش زیباترین عضوی را که میتوانست با مفهوم امید بخشی توام با زندگی بخشی در زمان حیاتش ببخشد را اهدا کرد و ارزشمندترین لحظه زندگیاش را به تصویر کشید. ایشان موهای سرشان را به بچههای سرطانی اهدا کردند. وقتی که بچه مو روی سرش نباشد، انگار که هیچ چیزی ندارد. به خصوص دختربچهها که عاشق موهای بلند هستند. این عمل زیباترین شکل اهدای عضو بود که من با آن مواجه شدم. البته خیلی از اعضای دیگرمان هم اگر از سلامت جسم برخوردار باشیم در زمان حیات قابل اهداست مثلا کلیه، اتفاقا چه بسا باعث مبارزه با قاچاقی که در حال اتفاق افتادن است، شود. چون در فرم اهدای عضوی که پر میکنیم نوشته شده است که آیا شما در حیات خودتان هم میخواهید بعضی از اعضای خودتان را اهدا کنید؟ میتوانید آن را تایید کنید. به خاطر همین است که علاقه من بعد از این ماجرا خیلی بیشتر شده است. میخواهم بگویم که این جنس فیلمسازی و این خانم فیلم ساز را به این علت دوست دارم که اگر فیلمی را با این موضوع میسازد، و دلش میخواهد که مردم ببینند، تاثیر بگیرند و تاثیرگذار هم باشند انشاءالله خودش به این باور، اعتقاد و یقین رسیده است. و تمام آن چیزی را که با همه وجودش به آن معتقد است و احساس کرده، به تصویر کشیده است.
چرا دقیقه نود به جشنواره اضافه شدید؟
صباغ سرشت: اگر به شما دلیل قانعکنندهای را تا الان توضیح دادهاند، به ما هم توضیح خواهند داد. من نمیخواهم راجع به جشنواره صحبت کنم. که همیشه اعتقاد دارم که دست خداوند همیشه همراه ما هست و فقط خودش. از ابتدا خداوند شاهد و ناظر قلب، اعتقادات و نیتهای خیر ما و همه تلاشهاییمان برای تاثیرگذاری این فیلم ارزشمندبر مردم عزیز بوده است. اگر میگویم ارزشمند حمل بر خودستایی نیست به خاطر محتوا و ارزشهای فیلمنامه از این عنوان استفاده کردم و در واقع خالق این فیلم هم خانم آذربایجانی هستند و من فقط حمایت کردم، البته این اختلالات نخستین بار نیست که در جشنوارههای ما اتفاق میافتد، برگزاری جشنواره کار سختی است و البته مثل تمام جشنوارههای معتبر دنیا نیاز به یک دبیر ثابت دارد نه اینکه هر دو دوره یک بار دبیر جشنواره عوض شودچرا که او تا میآید به تجربیات لازم برسد باید برود و دبیر بعدی با تفکر دیگری از راه میرسد و باز نقطه سر خط.
اما ازجواب سوال شما غافل نشوم طبق آییننامه، از روز اول قاعدتا باید سی و سه فیلم را معرفی میکردند. به هر دلیلی بیست و هشت فیلم معرفی شد. پنج فیلم مانده بودکه حدس میزنم احتمالا اختلاف نظری بین اعضای هیات انتخاب برای معرفی آنها وجود داشت حتما میخواستند به عدالت رفتار کنند و فرصت بیشتری برای تصمیمگیری نیاز داشتند و به اشتباه بیست و هشت فیلم را ابتدا معرفی کردند.
تاکید هم کردند که به این لیست هیچ فیلم دیگری اضافه نخواهد شد!
صباغ سرشت: که خب با درخواست صاحبان فیلمهای انتخاب نشده (تهیهکننده و کارگردان) بازنگری کردند و متوجه شدند که باید همان سی و سه فیلم را معرفی کنند نه بیست و هشت فیلم آن هم در سالی که آمار متقاضیها بالاست. به گفته خودشان امسال فیلمهای خوبی ساخته شده است. فیلمنامههای خیلی از این فیلمها را خوانده بودم، بعضی از آثار و فیلمها را دیده بودم. خیلی از آنهایی که در بخش سودای سیمرغ و چشمانداز معرفی نشدهاند فیلمهای خوبی هستند. ممکن است شانس آن را نداشتهاند، یا همسو با سلیقه هیات انتخاب نبودهاند. به هر حال سلیقه هم در این انتخاب تاثیرگذار است البته میدانم قاعدتا نباید اینطور باشد و هیات انتخاب در انتخاب فیلمها نبایدسلیقهای برخورد کند!ما هر سال با این چالشها مواجه بودهایم باز هم یکی از دلایلش تغییر مدیران و دبیران جشنوارهها هر چند وقت یک بار است. باز هم خدا را شکر که آقای حیدری دبیر محترم جشنواره سی و پنجم با درایت و معرفت به موقع مدیریت کردند و به راهکار منصفانه و عاقلانهای دست یازیدند و تلاش خودشان را در مقام دبیر جشنواره کردند که تا جایی که ممکن است حقی از فیلمی، زایل نشود. ولی اساسا و از اول طبق آییننامهای که ما پر کردهایم و آگاه هستیم، یازده نفر از دوستانی که نخستین فیلم خودشان را میسازند و بیستودو نفر از سایر فیلمسازان باید انتخاب شوند.
به دیده شدن در جشنواره سی و پنجم امیدوارید؟
صباغ سرشت: اگر نه لزوما به عنوان تهیهکننده «فصل نرگس» بلکه به عنوان کسی که از نوجوانی در سینما بوده که هم تجربه دارد و هم فیلم زیاد دیده و در کارهای مختلف حضور داشته است نظرم را بخواهید یکی از متفاوتترین و مهمترین بخشهای این فیلم که از منظر خلاقیت، دغدغهمندی، جذابیت، محتوا و شکل روایت قصه که شایسته است دیده شود، فیلمنامه فیلم است. فیلمنامه همیشه مهمترین بخش تولید یک اثر سینمایی است. به نظر من فیلمنامه فصل نرگس امتیازاتی دارد که درسینمای ایران و حداقل تولیداتی که در چند سال اخیر با آن مواجه بودیم و هستیم، کمتر دیدهایم. فیلمنامهای که هم دغدغهمند، هم تاثیرگذار باشد و هم شیوه روایت جدید و نوینی را با همه سختیها در نگارش و اجرا انتخاب کرده باشد. فیلمهایی مثل «تقاطع»، یا «کافه ستاره»را داشتهایم، اما اینکه به این شیوه یک قصه را به شکل تو در تو ببینیم، تصور میکنم که جزو تجربههای جدید و نوین سینمای ایران باشد. بنابر این به عنوان یک آدم سینمایی و علاقهمند به سینما و نه به عنوان تهیهکننده فصل نرگس که بگویید تعصب دارد، فکر میکنم که منصفانه است که فیلمنامه «فصل نرگس» توسط هیات محترم داوران دیده شده، محترم شمرده و تشویق شود تا فیلمسازان و نویسندگان دیگر انگیزه و دغدغهمندی بیشتری برای خلق آثارشان داشته باشند و برای رسیدن به این مهم بیشتر تلاش کنند تا نتیجه بهتری هم بگیرند. چرا که سینمای ایران به تمامی ژانرها و گونههای فیلمسازی نیازمند است اما با بهترین کیفیت. و البته نوآوری و بدعت هم باز با توجه به کیفیت همیشه نوید بخش مسیری تازه در هر حرفه و تخصص است. با آرزوی بهترینها برای همه همکارانم و سینمای همیشه سربلند ایران عزیزم.
منبع: اعتماد
عکس/کاشت نهال در پاکستان توسط رئیسی
ملاقات هادی چوپان با یک پرسپولیسی سرشناس+عکس
عکس/ اقامه نماز جماعت ظهر و عصر به امامت حضرت آیتالله خامنهای
عکس/ دیدار فرماندهان نیروهای مسلح با رهبر انقلاب
ویدیو طنز/تصاویر لحظه درگیری پدافند با ریز پرنده رژیم صهیونیستی
فیلم/تصویری دیده نشده از حمله نا موفق ریز پرنده ها به تاسیسات اصفهان
عکس/ تمسخر رژیم صهیونیستی توسط کاربران عرب در حاشیه حادثه اصفهان
طنز/ اولین عکس از محل برخورد موشک به پایگاه هشتم شکاری اصفهان
توده ۱۸ کیلویی از بدن یک بانوی بهشهری خارج شد
ویدیو/ زورگیران موش شدند
دیوارنگاره میدان ولیعصر؛ اسرائیل از خانه عنکبوت سست تر است
عکس/ پوستر رسانه KHAMENEI.IR در پی پاسخ تنبیهی ایران به رژیم صهیونیستی
یک مامور انتظامی در شهرستان هیرمند به شهادت رسید/ عکس
بازدید قلعهنویی از باشگاه آلانیا اسپور ترکیه + عکس
دیدار نابغه کشتی جهان با عبدالرشید سعداللهیف در مدینه+عکس
عکس/ اسبسواری دختر ۶ ماهه سردار آزمون
قاب عکسی آخرالزمانی از شهر خانیونس پس از خروج نیروهای اسرائیل از آن!
عکس/ پیام تبریک رونالدو به مسلمانان
حضور بن سلمان در نماز عیدفطر/عکس
نخستین تصویر از هلال عید فطر / عکس
ویدیو/ زورگیری در اتوبان صدر تهران
اولین عکس از همسر رضا داوودنژاد در مراسم خاکسپاری
عکس/ حضور رئیس قوه قضائیه در راهپیمایی روز قدس
عکس/حضور رئیس مجلس در راهپیمایی بزرگ روز قدس
عکسی از ناطق نوری و سردار فلاح در راهپیمایی روز قدس تهران /وزیر احمدی نژاد هم آمد
عکس/فریاد «مرگ بر اسرائیل» فرزندان شهدای حادثۀ تروریستی ساختمان کنسولی سفارت ایران
تصویر/ کودک بلوچ که در حملات تروریستی گروهک جیشالعدل مجروح شد
تصویر ۲ تروریست به هلاکت رسیده در چابهار
اولین تصاویر از شهدای حادثه تروریستی چابهار
گزارش تصویری/ شب قدر متفاوت در جزیره کیش
عکس/ انگشتر اهدایی آستان قدس به شهید زاهدی
تصویری دیده نشده از شهید زاهدی در سال ۱۳۷۵ | دو سردار شهید در یک قاب
تصاویری از ۷ مستشار نظامی شهید شده در حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه
تصاویری از پسر آیت الله هاشمی رفسنجانی و سیداحمد خمینی در مراسم شب قدر
ویدیو/ منظور پس از مخالفت با واردات خودرو: نظرم درباره واردات خودرو نظر شخصی بود/ مکلف به اجرای قانون هستیم
تصویری باورنکردنی از پسر هادی چوپان/ فیگور مشابه گرگ ایرانی و فرزندش
تصاویر مظنونین حمله تروریستی در مسکو منتشر شد
ابطحی مجروح شد/ سارقین ناکام ماندند+ عکس
عکس/ پست اینستاگرام کنفدراسیون فوتبال آسیا به مناسبت آغاز سال نو
عکس/ کفشهای مرموز بایدن
عکس/ لوگوی گوگل برای نوروز ۱۴۰۳
عکس/ رئیسی با عباس قادری خواننده قدیمی دیدار کرد
مردی که ۷۰ سال با یک ریه آهنی زندگی کرد، درگذشت
عکس/ لحظۀ ترکیدن نارنجک دستساز در دست یک جوان
تصویری جدید از سید حسن نصرالله
انتشار تصاویر فوتوشاپی کیت میدلتون/ همسر ولیعهد انگلیس عذرخواهی کرد
تصویر آخرین حضور آیتالله جنتی درمجلس خبرگان
عکس/ حسن روحانی در مجلس خبرگان
عکس/ کاشت نهال توسط رهبر انقلاب در روز درختکاری
عکس/ ملاقات امیر تتلو با مادر و خواهرش در حاشیه اولین جلسه دادگاه
عکس/ سیدحسن خمینی در حسینیۀ جماران رای خود را به صندوق انداخت
آیت الله مدرسی یزدی و طحان نظیف رای خود را به صندوق انداختند/ عکس
عکس/ محمدباقر قالیباف رأی خود را به صندوق انداخت
عکس/ آيتالله احمد جنتی رأی خود را به صندوق انداخت
ویدئو/ دو توصیه مهم حضرت آقا به مردم
عروس با کلاه ارتشی/ گزارش تصویری از ازدواج دانشجویی در دانشگاه افسری
عکس/ فرمانده مهدی برروی دیوارنگاره میدان انقلاب تهران
عکس/ دیدار غمانگیز فردوسیپور و جواد خیابانی/ عادل همکار قدیمی را فراموش نکرد
ببینید/بیانات رهبر انقلاب پس از کاشت نهال در روز درختکاری
عکس/ حضور حاج اسماعیل قاآنی در راهپیمایی ۲۲ بهمن
نمایش سامانه موشکی زمین به زمین «قیام» در حاشیه راهپیمایی ۲۲ بهمن
عکس / چهره درهم بایدن و هریس پس از حمله به پایگاه آمریکا در اردن
دیوارنگاره جدید میدان انقلاب/ عکس
عکس/ حضور شیخ زکزاکی در حرم حضرت معصومه(س)
عکسی از کارگردانی جواد عزتی در فیلم تمساح خونی
موشکهای سپاه دیشب با هشتگ کاپشن صورتی شلیک شد/ عکس
عکس/ جدیدترین دیوارنگاره میدان فلسطین با عنوان "تابوتهایتان را آماده کنید"
دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) برای حمایت از تیم ملّی ایران/ عکس
عکسی دیده نشده از غلامرضا تختی در کربلا
رونمایی از نامه قدیمی غلامرضا تختی/عکس
پیکر دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی در حمله تروریستی دیروز/ عکس
دیوارنگاره تهدیدآمیز میدان ولیعصر رونمایی شد / عکس
تصویری از دیدار «شهید صالح العاروری» با رئیس جمهور در ۳۰ خرداد ۱۴۰۲
اینفوگرافیک/ همه دستگاههایی که درباره حجاب وظیفه دارند
روایت امیرعبداللهیان از حال و هوای سفر رئیسی به پاکستان و سریلانکا
اینفوگرافیک/ ابرپروژه سد و نیروگاه "اومااویا" نمونه توان صنعت فنی و مهندسی کشور
آغاز مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی با نبرد تکراری مس و پیکان
ورق در بازار خودرو برگشت؛ قیمتها صعودی شد/ آخرین قیمت پژو، سمند، ساینا، شاهین، دنا و تارا + جدول
رژلبها حاوی فلزات سنگین و مواد سمی هستند
شوک به گرایی؛ حذف کاپیتان کشتی از المپیک!
نقش متفاوت لیلا حاتمی در یک فیلم آمریکایی
مصوبه جدید مجلس درباره مالیات بر عایدی سرمایه | چه داراییهایی شامل این نوع از مالیات میشوند؟
ادای احترام آیتالله رئیسی به اقبال لاهوری
پیشبینی وضعیت هوا طی روزهای آینده/ کدام استانها بارانی میشوند؟
جزئیات ثبت سفارش کتابهای درسی اعلام شد
لیست نهایی تیم ملی والیبال ایران با غیبت دو فوقستاره
حذف «زوج و فرد» در طرح جدید ترافیک پایتخت/ بهروز رسانی طرح ترافیک در نیمه اول امسال
ایران با ۳۱ سهمیه المپیک در مسیر پاریس/ ۷ رشته همچنان در انتظار
قیمت سکه و طلا در ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
جزئیات تعرفه خدمات دارویی ۱۴۰۳ اعلام شد
کدام کشورها در کشتی فرنگی آسیا سهمیه گرفتند؟
روند نزولی بازار ارز ادامه دارد/ افزایش نرخ ارز در بحرانهای سیاسی، ناپایدار و موقتی است
تکلیف شهریه مدارس غیردولتی مشخص شد/ بالاترین شهریه ۶۵ میلیون تومان
خبر شوکه کننده درباره ترانه علیدوستی | مادر: برایش دعا کنید
واکنش عجیب آقای «جدی میفرمایید» به شکست تیلور
ستاره گلزن سابق استقلال قرمزپوش شد
این خودرو رکورددار افزایش قیمت در بازار خودروهای داخلی شد؛ ساینا، شاهین، سمند، ام وی ام و فونیکس چقدر قیمت خورد؟ | جدول قیمت ها
پرداخت با تلفن همراه بدون کارت بانکی چگونه است؟
کدام سلاح و مهمات قاچاق به نفع دولت مصادره میشود؟ + جزئیات
این اسلحه ها و مهمات به نفع دولت ضبط میشوند +اینفوگرافیک
انتقاد تند و تیز به شوخیهای سریال نون خ ۵
آغاز اعزام ایرانیها به عمره پس از ۹ سال
سلطان کوکائین دستگیر شد
اسم پدر و مادر از کارت ملی حذف میشود؟
جزئیات مذاکرات اوسمار و پرسپولیس/ مربی برزیلی چراغ سبز نشان داد
هدف نتانیاهو از حمله به رفح چیست؟
پاسخ مثبت بازیکن پرسپولیس به پیشنهاد میلیون دلاری
حمله جعلی با عکس جعلی!
برخی مسئولان به دلیل کارهای بیقاعده در حوزه حجاب تذکر دریافت کردهاند/ کارهای بی قاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد
پرویز داوودی معاون اول دولت اول احمدینژاد درگذشت
درج نام مادر روی کارت ملی منتفی شد؟
کدام خودروها مشمول مالیات شدند؟
جام عجیب به لژیونر ایران رسید/ سوپرشیلد بالای سر رفت! + عکس
اینفوگرافیک/ از پایگاه هوایی «نواتیم» چه میدانید؟
شگفتانگیزان لیگ برتر والیبال؛ موهایی که سپید شد
زورگیران اتوبان صدر دستگیر شدند
یک مامور انتظامی در شهرستان هیرمند به شهادت رسید/ عکس
مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند
آغاز ثبت سفارش کتابهای درسی سال تحصیلی جدید از اردیبهشت ماه
چمران: خطر زلزله بیخ گوشمان است
کامران قاسمپور رقیب حسن یزدانی برای المپیک پاریس شد؛ جنگ گلادیاتورها!
ماجرای تنبیه بدنی یک دانش آموز در سیستان و بلوچستان چه بود؟
صفحه یک روزنامه اسرائیلی/ اسرائیل و ایالات متحده در حال آماده شدن برای پاسخ ایران هستند
ماجرای فوت پرستار کرمانشاه چه بود؟
آغاز اعزام زائران عمره مفرده از سوم اردیبهشت
برنامه امتحانات نهایی خردادماه ۱۴۰۳ اعلام شد
زمان ثبتنام کلاس اولیها اعلام شد/ متولدان نیمه دوم سال هم ثبتنام میشوند؟
قیمت روز محصولات ایرانخودرو یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
هشدار پلیس فتا نسبت به کلاهبرداری در پوشش پرداخت فطریه و کفاره
عکس/ حضور زیاد نخاله در مراسم روز قدس تهران
عکسی از ناطق نوری و سردار فلاح در راهپیمایی روز قدس تهران /وزیر احمدی نژاد هم آمد
عکس/فریاد «مرگ بر اسرائیل» فرزندان شهدای حادثۀ تروریستی ساختمان کنسولی سفارت ایران
عکسی از قالیباف در مراسم وداع با شهیدان سردار زاهدی و صالحی روزبهانی
عکس/ ماشین عجیب و غریب عادل فردوسی پور
بی تفاوتی عجیب اتحادیه جهانی به ستاره های کشتی ایران در قهرمانی آسیا
سامانه بارشی در راه ایران/ آخر هفته بارانی در این استانها/ بارشها کی به تهران میرسد؟
قیمت دلار، یورو و ۴۴ ارز دیگر امروز ۱۵ فروردین /قیمت افغانی امروز چند شد؟
عسل حیدری از درخشش تیم ملی هاکی روی یخ روایت میکند/ به افتخار دختران یخی
آخرین پست اینستاگرامی رضا داوودنژاد+عکس
دوربینهای طرح ترافیک تهران با نرخ جدید روشن شد
وزارت کشور تصمیمی برای تعطیلی بوستانها در روز ۱۳ فروردین نگرفته است
حداقل حقوق ۱۴۰۳ یک کارگر چقدر است؟/ عکس
وضعیت پارک های تهران در سیزده بدر/ برنامه های همزمان روز طبعیت و شهادت حضرت علی (ع)
چرایی افزایش تعرفه اینترنت و مهم ترین تعهد اپراتورهای ارتباطی
فدراسیونی بدون رییس!
دروغ 13 مرجانه گلچین برای دیده شدن
آسمان بارانی و همراه با رعد و برق چند روزه در ۱۷ استان ایران
مذاکره با پرسپولیس انجام شد/ هافبک گلزن در آستانه توافق با سرخها
هشدار برای این استانها صادر شد/ کدام استانها روز سیزده بدر بارانی دارند؟
نگاهی به مهمترین مصوبات مجلس در سال ۱۴۰۲
اینفوگرافیک/ چه زمانی نباید خرما بخوریم؟
گفتگوی دو وزیر سابق در خصوص صداوسیما
توهین دوباره بایدن به پوتین
اینفوگرافیک/ کدام رذایل اخلاقی در قرآن آمده است؟
خودکشی یک دکتر جوان در دلفان / یک مسئول: زنگ خطر خودکشی رزیدنتها به صدا درآمد / عوامل انسانی دخیل قابل شناسایی و مجازات هستند
فرصت ویژه قلعهنویی برای صعود و اعتماد بیشتر به جوانان مقابل ترکمنستان
معاون حوزه علمیه ماهشهر به قتل رسید
اعلام جزئیات مذاکره استقلال با الهیار صیادمنش و دو لژیونر دیگر
بازگشت پرهزینه و ناموفق صداوسیما به سلبریتی ها/ پرداخت های میلیاردی صحت دارد؟
بزرگترین پیشرفتهای فناوری در سال گذشته چه بود؟
شماره تلفن های ضروری در عید نوروز
عکس/ مروری بر نامگذاری سالها توسط رهبر انقلاب از سال ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۳
بانک صادرات ایران پشتیبان تولید و اشتغال خواهد ماند
پیام تبریک مدیرعامل شاراک به مناسبت ۲۹ اسفندماه سالروز ملی شدن صنعت نفت
جدول حقوق و دستمزد ۱۴۰۳ منتشر شد
هشدار پلیس فتا درباره تورهای لحظه آخری
توییت نماینده کارگری از جلسه تعیین دستمزد با وزیر کار
اینفوگرافیک/ توصیههایی برای جلوگیری از چاقی در ماه رمضان
اینفوگرافیک/ کمک به رفع خوابآلودگی رانندهها با چند روش ساده
هشدار نوروزی پلیس فتا: WiFi رایگان ترفند مجرمان سايبری است
هشدار سیلاب؛ مردم سعی کنند تا سال تحویل سفر نروند