به گزارش روزپلاس: گفتگوي خواندني با نويسنده رمان سه جلدي "مست جنگ" مسعود آذرباد.
ناشر : انتشارات كتابستان معرفت
1- چرا یورش سرد را نوشتید و چرا نامش یورش سرد شد؟
رمان یورش سرد، جلد اول از مجموعه سه جلدی مست جنگ است. مجموعهای سه جلدی که درباره یک تاریخ دگرگون از دوره حمله مغولان به ایران و جهان اسلام است. یورش سرد، به نوع و نحوه جنگ مهمی اشاره میکند. از البته این کتاب را بیشتر به عنوان اصلیاش که مست جنگ است میشناسند. مست جنگ، یک معنای ضمنی و پنهان دارد که مخاطب با خواندن داستان از آن آگاه میشود.
2- از منابعتان بگویید. برای کار اول دسترسی به منابع که قطعا کمیت بالا و شاید کیفیت سختی داشتهاند چقدر آسان بود؟
درباره خود حمله مغول اطلاعات زیادی داریم. معروفترینش، کتابی است که خانم پرفسور شیرین بیانی، با عنوان «دین و دولت در عصر مغولان» نگاشتهاند. اما درباره قبل از آن اطلاعات محدودتر است. البته داستان من تاریخ دگرگون است و فشار کمتری روی من بود. ضمن اینکه من شخصا به تاریخ هم علاقه دارم و حتی دورهای کوتاه، تاریخ هم تدریس میکردم و با تاریخ تقریباً مأنوس بودهام.
3- این تاریخ دگرگون که میگویید دقیقا یعنی چی؟ مگر چند نوع تاریخ داریم؟
در زمینه رمان نویسی، یک رمان تاریخی داریم که هدفش ارائه نزدیکترین تصویر به حقیقت است. نویسنده سعی میکند وفاداری خودش را به تاریخ ثابت کند اما تاریخ دگرگون، یک زیرگونه در ادبیات ژانر است که در آن نویسنده تاریخ مد نظرش را روایت میکند و هیچ نمیخواهد تاریخ اتفاق افتاده را روایت کند بلکه تاریخ را آنطور که خود میخواهد دگرگون میکند و یک اگر جادویی به داستانش اضافه میکند. مثل همین مست جنگ؛ چه میشد اگر ایرانیان مسلمان دربرابر حمله مغولان مقاومت میکردند؟
4- مخاطب در کارتان کجاست؟ هنگام داستاننویسی و چقدر سلیقه و سطح مخاطب را در نظر گرفتید؟ مخاطبتان کدام دسته است؟
من از روز اول که نوشتن جلد اول مست جنگ را شروع کردم، دغدغهم مخاطب بود. یعنی مخاطب آسوده، راحت و بدون فشار، کار را بخواند و از قصه لذت ببرد. نه دنبال پیچیدگی بودم نه سنگینی و آن چیزی که اصطلاحاً آن را ادبیات فاخر مینامند. من دنبال این بودم که حتی آدمهایی هم که اهل کتاب نیستند، اگر کتاب را خواندند از مطالعه مجموعه مست جنگ لذت ببرند.
5- کدام شخصیت را از همه بیشتر دوست دارید یا اگر نمیتوانید انتخاب کنید، کدام شخصیت به نظرتان تأثیرگذارتر است؟
راستش تا حالا بهش فکر نکردم. موقع نوشتن مست جنگ، هیچوقت فرصت نکردم از شخصیتهایی که خلق کردم جانبداری کنم. اما شخصیتی در داستان هست که اسمش را دوست دارم؛ غریبمیرزا. اصطلاحا از آن مردهای تنهای شب است که دیر وارد داستان میشود اما رد پایش در داستان میماند و حتی شاید یک روز برایش یک کتاب تک جلدی نوشتم.
6- شخصیتی در کار هست که به خودتان نزدیکتر باشد؟
نه. از نظر خودم هیچکس در مست جنگ شبیه من نیست. این انتخاب هم عامدانه بوده است. نمیخواستم شخصیت خودم روی شخصیتهای داستانم سایه بیندازد. من در دوران آنها زندگی نکردهام و معلوم نبود اگر زمانه آنها زیست میکردم باز هم چنین شخصیتی میشدم یا نه.
7- حمله مغول یکی از تلخترین دورههای تاریخی ماست. به نظرتان بعد از خواندن کتاب شما، زنگِ آگاهی جدیدی از این برهه سخت برای خواننده به صدا میآید؟
قصد من گفتن تاریخ نبود. من دنبال یک تاریخ دگرگون بودم. اما به این معنا نیست که من بیهدف بودم. نه. هدف ذاتی داستان، باید قصه گویی و سرگرمی باشد اما سرگرمی که غفلتزا نباشد. من سعی کردم روی وجوهی از تاریخ تمرکز کنم که هم خواننده از آن آگاهی کمتری دارد هم برایش از منظر تحلیلی جذابیت بیشتری دارد. صد البته دقیقترین پاسخ به این سؤال را باید از زبان مخاطب شنید. این مخاطب است که باید بگوید آیا این اثر برایش عبرتآموز بوده است یا نه.
8- جرقه اولیه نگارش این اثر از کجا شروع شد و نگارشش چقدر طول کشید؟
اگر بگم یادم نمیاد باورتون میشه!؟ فقط یادمه یک شب به یکی از دوستان که نویسنده خوشنام و معروفی هم هست پیام دادم و گفتم نظرت درباره این ایده چیه؟ گفت جذابه. حتما بنویسش و قشنگه. تقریبا پنج ماه روی طرح رمان کار کردم و هشت ماه هم نوشتن رمان و بازنویسی کار طول کشید. قبل از چاپ هم، یک دور دیگر بازنویسی کردم که آن هم یک ماه طول کشید. جمعاً 14 ماه طول کشید تا مست جنگ را نوشتم.
9- از دو جلد بعدی بگویید. کدام مقطع زمانی را در نظر میگیرد؟
این روزها مشغول نگارش طرح رمان جلد دوم هستم. فکر میکنم از ابتدای سال جدید، نگارش جلد دوم را شروع کنم. خوشبینم که جلد بعدی پاییز سال بعدی به دست مخاطبان برسد. از نظر زمانی، جلد دوم با فاصلهای کوتاه از اتفاقات جلد دوم-کمتر از یک سال- رخ میدهد. اینکه چه اتفاقاتی در جلد بعدی رخ میدهد، اجازه بدهید برای همهمان یک شگفتی بماند!
10- این اولین رمان شما بود، از تجربهتان در این زمینه بگویید.
بله. این اولین رمان من بود. اما من قبل از آغاز نوشتن مجموعه مست جنگ در سال 97، ده سال درگیر نوشتن بودم. داستان کوتاه، فیلمنامه کوتاه، نمایشنامه و نمایشنامه رادیویی نوشته بودم. ضمن اینکه پینما هم کار کرده بودم. بماند که در این ده سال، درگیر فیلم کوتاه هم بودم. کارگردانی چند فیلم کوتاه و تدوین سی و چند فیلم کوتاه داستانی، مستند و انیمیشن بخشی از رزومه هنری من در آن ده سال بود. این تجربهها به من کمک کرد هم استرس کمتری داشته باشم و هم از سختی کار آگاه باشم و خیلی چیزها برایم روشن باشد. از این بابت واقعا حس خاصی نداشتم. خوشحال بودم که من هم فرصت دارم که اثری محترمانه منتشر کنم اما آن چیزی که برای برخی دوستان نویسنده ایجاد میشود در من شکل نگرفت. پیش از اینها مزه انتشار اولین کار هنری را چشیده بودم. اما خب هنوز هم از شنیدن نظر مخاطبانم ذوق میکنم. نظر مخاطب چیزی نیست که بشود از کنار آن به سادگی گذشت.
11- حال چه صحبتی با نوقلمها دارید؟
راستش من آدمی نیستم که نوقلم حساب بشوم. نه اینکه نویسنده پختهای باشم و صاحب چندین تألیف، نه. اما از منظر کسی که با نویسندگان زیادی کار کرده است و آثارشان را ویراستاری داستانی کرده است میگویم: آسوده بنویسید، نگذارید استرس و اضطراب روی نوشتنتان سایه بیندازد و بیش از هر یک آدم اهل مطالعه معمولی کتاب بخوانید. هر قدر کتاب خوب بخوانید، یک قدم در نویسندگی جلو میافتید.