به گزارش روزپلاس؛ افسردگی و اضطراب پس از زایمان برای مادران بهتر از پدران مطالعه شده است. تحقیقات قبلی نشان داده است که پدران نیز در معرض خطر ابتلا به بیماری های روانپزشکی پس از زایمان هستند، اما شکاف هایی در تحقیقات وجود دارد.
مطالعه حاضر روی گروه بزرگی از پدران به بررسی میزان اضطراب و افسردگی و عوامل خطر در طی دو سال پس از تولد میپردازد.
میزان افسردگی و اضطراب پس از زایمان همزمان پدری به 25 درصد می رسد که نشان دهنده نگرانی قابل توجهی است.
بارداری و زمان بعد از تولد فرزند برای بسیاری اوقات شادی، انتظارات زیاد و البته افزایش استرس و اضطراب است. فشار وارد شده به خانواده قابل توجه است و زمان افزایش خطر ابتلا به انواع مشکلات است. همانطور که نویسندگان دنیس، مارینی، دول، ویگود، گریگوریادیس و براون در مقاله اخیر خود در افسردگی و اضطراب (2021) به بررسی مشکلات پس از زایمان پدری اشاره کردند، افسردگی و اضطراب پس از زایمان در زنان بهتر از مردان مورد مطالعه قرار گرفته است.
دامنه مسئله
آنها گزارش دادند که تقریباً 17 درصد از زنان دچار افسردگی پس از زایمان و 15 درصد اضطراب می شوند که تقریباً 10 درصد هر دو را تجربه می کنند. عوامل خطر شامل سابقه قبلی بیماری روانی، حمایت کم، سطوح بالاتر خستگی و اختلال در خواب نوزاد بود.
برای پدران، تحقیقات کمتر قوی بوده است، اگرچه با درک اهمیت پدر بودن، این در حال تغییر است. برای مثال، تحقیقات اخیر که نقش دلبستگی پدر به فرزند و رشد هویت پدری را برجسته میکند، چگونگی پدر شدن مردان را مشخص کرده است - از لحظهای که متوجه میشوند کودک واقعاً واقعی است و نه یک ایده انتزاعی، تا تشخیص میزان مسئولیت آنها مجبورند نقش پدر را بر عهده بگیرند و احساسات پیچیده و اغلب متناقض را پشت سر بگذارند.
نویسندگان مطالعه خاطرنشان میکنند که ادبیات موجود، نرخهای متغیری از مشکلات پس از زایمان پدری را نشان میدهد، با افسردگی از 8 درصد در مدت کوتاهی پس از زایمان، افزایش بیش از 25 درصد در 6 ماه اول، و سپس کاهش مجدد در پایان سال اول. میزان اضطراب از 2 تا 18 درصد متغیر است، با عوامل خطر شامل سابقه بیماری روانی پدر، مشکلات مادر پس از زایمان، فشار اقتصادی و مشکلات سلامتی نوزاد.
محققان دریافتند که در سال اول، 569 پدر اضطراب و افسردگی خفیف تا متوسط را گزارش کردند. در سال دوم، 323 پدر افسردگی و اضطراب خفیف تا متوسط را گزارش کردند. سه درصد از پدران علائم شدیدتری را گزارش کردند که معمولاً در سال اول شروع می شود و تا سال دوم ادامه می یابد.
نرخ افسردگی از 4 درصد شروع شد، در عرض 3 ماه به بیش از 11 درصد افزایش یافت و سپس در بقیه دوره مطالعه به حدود 10 درصد رسید. اضطراب از الگوی مشابهی پیروی کرد که از 8.8 درصد پایینتر شروع شد، طی 3 تا 6 ماه به بیش از 20 درصد رسید و سپس در نقطه پایانی مطالعه 24 ماهه به 20.4 درصد رسید.
عوامل بیولوژیکی، روانی و رابطه ای نقش دارند و انتظار می رود ارائه حمایت خوب و احتمالاً مداخلات درمانی برای پدران میزان افسردگی و اضطراب را کاهش دهد. شرایط روانپزشکی قبلی باید شناسایی و درمان شوند، و پدرانی که در دوران کودکی خود بدرفتاری را تجربه کردهاند، احتمالاً از پرداختن به چگونگی تحریک این مسائل در هنگام داشتن فرزند خود سود میبرند، زیرا چنین تجربیات نامطلوب دوران کودکی ممکن است هر دو مستعد اضطراب و افسردگی باشند.
ترومای رشدی پدر همچنین ممکن است با پیوند پدر و نوزاد تداخل داشته باشد و منجر به جدایی عاطفی، احساس بی کفایتی و اختلال در دلبستگی محافظتی به مادر و کودک شود. همچنین انتظار می رود مداخلات برای کمک به پدرانی که افسردگی و اضطراب را تجربه می کنند، افسردگی و اضطراب مادر را کاهش دهد و سیستم کلی خانواده را تقویت کند. تحقیقات آتی به بررسی مؤثرترین مداخلات و نحوه ادغام آنها در محیط های مراقبت های بهداشتی برای شناسایی و کمک به پدران در معرض خطر و همچنین تقویت اثربخشی کلی آموزش والدین و آمادگی برای بارداری، زایمان و پس از زایمان می پردازد. دوره زمانی.
طبق تحقیقات 2021 کانادا