خبرنگار روزپلاس با توجه به نزديك بودن برگزاري اختتاميه چهاردهمين جايزه جلال آثار مستند نگاري كه نامزد نهايي شده اند را از نظرتان ميگذراند.
در بخش مستندنگاری که داوری آن را داوود امیریان، ابراهیم زاهدی مطلق و مهدی قزلی برعهده داشتند، این آثار به عنوان نامزدهای نهایی اعلام شدند:
«ابوباران»، نوشته زهرا سادات ثابتی از انتشارات خط مقدم
«بابا رجب»، نوشته نسرین رجب پور از انتشارات ستارهها
«به من دست نزن»، اثر فائزه غفاری از انتشارات شهید کاظمی
«داغ دلربا»، نوشته میثم امیری از انتشارات خط مقدم
«رضانام تا رضا خان»، به قلم هدایتالله بهبهودی از انتشارات نشر مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
«همسایههای خانم جان»، اثر زینب عرفانیان از انتشارات شهید کاظمی
«همه فنحریف»، نوشته سیدمجتبی قافلهباشی، سعیدحسین رفیعی و مسعود جلیلوند خسروی از انتشارات الگونگار پیشرفت
"ابوباران":
اين كتاب راویتگر زندگی مدافعی است که به قول نویسنده کتاب، صداقت او در بیان واقعی خاطراتش و ظرافتهایش قلب را به لرزه درمیآورد. کتابی که متفاوت است با دیگر کتابهایی که تا به حال در این حوزه وجود داشته است. خواندن زندگی مدافعان حرم همیشه جذابیت دارد اما این روایتی که تازه منتشر شده است. قرار است از مسائلی بگوید که تا به حال کسی در مورد آنها صحبت نکرده است. روایتهایی عجیب و واقعی از زندگی یک مدافع حرم افغانستانی.
"بابارجب" :
قصه زندگی رجب محمدزاده معروف به بابا رجب است. او نانوایی در مشهد بود و البته یک بسیجی نانوا. سال ۱۳۶۴ به جبهه رفت و در سال ٦٦ به همراه سه همرزم، در سنگری بودند که خمپاره ای در نزدیکی شان منفجر شد. دو نفر شهید شدند و یکی دیگر یک دست و یک پای خود را از دست داد. حکایت نفر چهارم اما شاید حکایتی منحصر به فرد در تاریخ دفاع مقدس ما باشد.
ترکشی دیگر صورت او را نواخت و تقریبا چیزی از صورت باقی نماند. او را به همراه همسنگر مجروحش به بیمارستان منتقل کردند. او را تا ساعاتی در گوشه ای از بیمارستان و با ملحفه ای سفید بر پیکرش رها کردند؛ چراکه احتمال قوی این بود که بر اثر شدت جراحت، به شهادت خواهد رسید؛ اما یک پزشک فداکار به سراغش آمد و به مداوایش مشغول شد.
به من دست نزن:
اين كتاب روزنوشت های یک مادر خانه دار در ایام کرونا
این کتاب اثر جدید خانم "فائضه غفار حدادی" نویسنده کتاب تحسین شده "خط مقدم" (روایتی داستانی از تشکیل یگان موشکی ایران به محوریت زندگی سردار شهید تهرانی مقدم) با موضوع کروناست.
این اثر تلاش مجاهدانه ایست که هرگز به اندازه تلاش کادر درمان و مدیران و مسئولان، دیده نخواهد شد. اما ثبت و ضبط آن ها برای گم نشدن تاثیرات مهم زنان خانه دار در تاریخ و ابراز همدردی و انتقال تجربه ها ضروری است مخصوصا نقش مادران فداکار و مظلوم که اگر ثبت نمی شد،
بعدها در تاریخ گم می شد.
داغ دلربا:
این کتاب به تشییع شهید سردار قاسم سلیمانی در دی ماه 98 در شهرهای مختلف کشور میپردازد و مخاطب را با خود در این سفرها همراه میکند. میثم امیری با قلمی روان در این کتاب سعی کرده است تا همه مخاطبان را با خود تا پایان کتاب نگه دارد و انگار که مخاطب در آن لحظات حضور دارد.
رضا نام تا رضاخان:
این کتاب به زاویه کمتر شناختهشده پهلوی اول یعنی سالهای قبل از قدرت او پرداخته و پس از بررسی چگونگی آن، با وقوع کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ پایان مییابد. در این کتاب، علاوه بر زندگی رضانام - رضاخان بعدی - تا حدی زمانه او هم مورد بحث و نظر قرار میگیرد. آثار انقلاب اکتبر روسیه بر ایران، پایان جنگ جهانی اول، قرارداد ۱۹۱۹، ارتقای بریگاد قزاق به دیویزیون، سرازیری مستشاران نظامی و مالی بریتانیا به ایران، استحاله قزاقخانه روسی به انگلیسی و سیاست انگلستان در ایران بین دو جنگ جهانی از موضوعات اشارهشده در این کتاب است.
همسايه هاي خانم جان:
روایتی از پرستار احسان جاویدی از تجربهای ناب در البوکمال سوریه. روایت خاطرات چهارماه حضورش در سوریه و خدمت رسانی در بیمارستان زنان و زایمان.
این کتاب حفاری ظریفی است به لایه های زیرین جنگ سوریه و نوع حضور ایران در هفت سال جنگ با داعش. همسایه های خانم جان روایت الفبای جدید جنگ است از دست پرورده های حاج قاسم است. روایت مدافعین حرم از آنچه در سوریه گذشته و آنچه با دستان خود برای مردم سوریه انجام داده اند.
همه فن حريف:
اين كتاب برخلاف ضرب المثل «همه کاره و هیچ کاره»، راویِ کارآفرینی است که در حوزه های مختلف ورود داشته، فناوری های متنوعی را توسعه داده و در نهایت از پس آن ها به خوبی برآمده است.
فناورِ کتاب «همه فن حریف» از تولید دستگاه ساخت نانو پودر فلزی، که امری محال به نظر می رسید کارش را شروع کرد؛ سَری به حوزه آب زد تا آب در دل خیلی ها تکان نخورَد. آتش حوزه بعدی بود که در آن وارد شد اما باز هم دلش آرام و قرار نگرفت و شوق جستجو کردن، یافتن و کشف کردن باعث شد مدام به دنبال فناوری های جدیدی بگردد و حتی آب را در آتش بریزد تا شاید دودش کمتر در چشم شهرها برود.
در این مسیر مهندس رخشا با شکست ها، ناملایمات و سختی های بسیاری روبرو شد اما از پای ننشت، ناامید نشد و به راهش ادامه داد تا در نهایت درهای موفقیت نه در داخل بلکه از چین و ماچین به روی او گشوده شد.
فناوری تصفیه آب خاص آقای رخشا از چین، فناوری بهبود سوختش از اندونزی و نانوپودر فلزی از آلمان سربرآورد تا در نهایت روی خوش زندگی هم به او رُخ نشان دهد. فناوری هایی که مهندس رخشا توسعه داده در زمینه تصفیه آب، شیرین سازی آب، تصفیه پساب صنعتی، بهبود احتراق سوخت و غیره کاربرد داشته و می تواند علاوه بر کاهش هزینه ها، به ارزآوری و کاهش وابستگی در برخی حوزه ها منجر شود.