به گزارش روزپلاس؛ نظریه مارپیچ سکوت که توسط دانشمند علوم سیاسی آلمانی الیزابت نوئل نویمان ارائه شدهاست، بیان میکند که یک گروه یا جامعه اجتماعی ممکن است اعضا را به دلیل عقایدشان منزوی یا طرد کند.
این امر تصریح میکند که افراد ترس از انزوا دارند. این ترس از انزوا در نتیجه منجر به سکوت به جای ابراز عقیده میشود. نظریه مارپیچ سکوت نشان میدهد که افرادی که اقلیت اند بخاطر فریاد های اکثریت ، مجبور به سکوت میشوند.
این امر تا زمانی ادامه مییابد که اقلیت دیگر علیه آن صحبت نکند و نظر اکثریت در نهایت به یک هنجار اجتماعی تبدیل شود.گرایش یکی به صحبت کردن و دیگری به سکوت، روندی مارپیچ را آغاز میکند که بهطور فزاینده ای یک عقیده را به عنوان عقیده غالب تثبیت میکند.
با گذشت زمان، این ادراکات در حال تغییر، یک عقیده را به عنوان یک عقیده غالب معرفی میکنند و از حالت مایع به یک هنجار جامد تغییر میکنند.
و حالا مساله اینجاست که در این مارپیچی که عده ای سخن میگویند و عده ای سکوت ، که یکی از بستر سازان این قصه، فضای مجازی است در حال حاضر، چه کسانی سکان دار این فضا شده اند و اکثریت را شکل داده اند. و باعث شده اند نظریاتشان، و فریاد هایشان،با انزوای اقلیت، به یک هنجار تبدیل شود. در حالیکه قطعا تعدادشان طوری نیست که بتوان آنها را اکثریت خواند، اما به هر طریقی مخاطب را جذب میکنند تا ظاهرا نماینده ای از اکثریت شوند.
هنجار کرده اند، که ایران ، بدبخت است و دیگر کشور ها خوشبخت اند. هنجار کرده اند که در ایران آزادی نیست. و دیگر کشور ها آزادند.
شاید دیگر زمان آن رسیده باشد که اقلیت در فضای مجازی(که حتما اکثریت فضای حقیقی کشورند)، از این مارپیچ سکوت، در بیایند و لب به سخن باز کنند و از انزوا نهراسند. بازگویی نکات مثبت کشور،بازگویی راهکار های گشایش اقتصادی بجای منفی بافی،علتی برای هراس از انزوا نیستند.