به گزارش روزپلاس؛ یکی از علل نابسامانی در اوضاع اقتصادی و همچنین بیکاری، این است که جوانان معتقدند حرفه متناسب با رشته تحصیلی شان را نمی توانند انتخاب کنند یا حتی انگیزه ای برای ادامه راهی که در آن تحصیل کرده اند ندارند، چرا که اساسا ، رشته ای که انتخاب کردند، علاقه آنها نبوده و انتخاب والدین شان بوده است.
وقتی مسئولی در حوزه اداره کشور، عملکرد مطلوبی ندارد، و از قضا رشته تحصیلی او هم با حرفه اش هماهنگی ندارد، را بررسی میکنیم، بیشتر از پیش به اهمیت این مطلب پی میبریم که باید میان رشته تحصیلی و شغلی هماهنگی وجود داشته باشد و از طرف دیگر باید رشته تحصیلی ، مورد علاقه و در حیطه استعداد و توانایی افراد باشد چرا که این دو گزینه ی علاقه و استعداد ، باعث پشتکار قوی در شغل،داشتن ایده برای حل معضلات، و بازدهی بالا میشود.
در نهایت وقتی به ریشه ی مشکل ، رجوع میکنیم میبینیم،مشئولین حال حاضر، همان دانش آموزانی بوده اند که به اجبار جو جامعه، به اجبار والدین، وارد رشته ای شدند که علاقه و استعدادشان نبوده.و حالا مسئولینی هستند که ناکارآمد عمل میکنند.
والدین ، مقصرانی هستند که همچنان بر این خط مشی ، معتقدند که فرزندشان باید دکتر مهندس شود بی آنکه بدانند آیا این راهی که آنهارا به آن اجبار میکنند ، در حوزه علاقه و استعداد آنها هست یا خیر.
دانشجویی که رشته ای را به اجبار خانواده اش انتخاب کرده، و بعد با کمک همان خانواده وارد حوزه ی شغلی ای شده که در آن نه توانایی دارد نه استعداد، عملکرد منفی اش ، هم به ضرر آن شغل، هم مردم وهم مراجعان است که این ضرر با واسطه یا بی واسطه به همان والدین نیز بازخواهد گشت.
دانشجویی که هم علاقه مند است به رشته اش هم مستعد، بیکار نخواهد ماند و با ایده هایش و علاقه اش ، راهی را باز خواهد کرد.