به گزارش روزپلاس؛ افراد وقتی آگاهی شان از عملکرد ذهنی شان کاهش میابد، که تحت تاثیر فضای رسانه ای و هجوم اخبار جنجالی قرار بگیرند. البته نه صرفا خبر، بلکه تحلیل به هنگام خبر.
تحلیل از نوع پیش گویی قصد و نیات افراد. کسی هم که مقداری، از اصول فضای مجازی آگاهی داشته باشد، با پر کردن فضای مجازی و اخبار جنجالی، ذهن ها را طوری مدیریت میکند که کسی نتواند سوال و بررسی کند.
هر موضوع و مساله ای نیز، ذهن هارا تسخیر نمیکند. در فضای کنونی جامعه ایرانی، به علت مشکلات اقتصادی، این افراد؛ خشم پنهان، گلایه هایی حدودا پنهان مردم را هدف قرار میگیرند، تا عصبانیت آنهارا روی صحنه بیاورند. خشم پنهانی که شاید فرد فکر میکند باید با یک حرکت درست آن تهدید را تبدیل به فرصت کند، بیرون می آورند تا مردم خشم را بصورت درگیری با مسئولین ، ابراز کنند، نه تلاش برای پیشرفت.
علت خشم، میتواند بجا و درست باشد ولی دو حالت ، میتواند پیاده شود:
1. حالت اول این است که شما میتوانید این فضای منفی را با اتحاد و کمک گرفتن از استعداد ها و توانایی ها، با کمک گرفتن از خلاقیت افراد، به یک فرصت برای پیشرفت تبدیل کنید.
2. حالت دوم نیز این است که، میتوانید خشم را تبدیل به نقطه مثبتی نکنید، و خود آن حالت روانی خشم و عصبانیت را مستقیما ابراز کنید.
حالت دوم، قطعا نتیجه ای جز درگیری و خصومت میان مردم و مسئولین ندارد.
با ایجاد فضای متشنج رسانه ای ، تنها کسی که از لحاظ مالی تغذیه میشود، برنامه ریز این درگیری است و مردم نه تنها از تلاش برای تقویت فعالیت های اقتصادی شان ، دور می شوند بلکه، انرژی شان را تماما صرف این ابراز خشونت می کنند و در نهایت ، ایجاد فضای منفی بی اعتمادی و ناامیدی در کشور که منجر به رکود اقتصادی و کاهش سلامت روان و امید به زندگی می شود.