به گزارش روزپلاس، به قدمت جمهوری اسلامی ایران، برخی در داخل و خارج از کشور میخواهند با ایجاد شبهات، هزاران بهانهی واهی و دروغ جمهوری نفرت را جایگزین جمهوری محبت و جمهوری جهالت را جایگزین جمهوری معرفت کنند، به همین دلیل هربار به صورت جامعه چنگ میزند و تلاش خود را میکنند چهره جمهوری را مشوش نشان دهند. برخی مانند مسیح علینژاد با بودجه و تریبون دشمنان نظام در خارج از کشور و برخی مانند مسیح مهاجری در ظاهر دوست و با بودجهی بیتالمال در داخل کشور.
قابل انکار نیست که اشکالات در جامعهی ما زیاد است اما از مهمترین آنها که زایندهی مشکلاتی دیگر است، عمامه به سر داشتن یک عنصر رسانهای نفرت پراکن مثل مسیح مهاجری است و اینکه روزنامهای از بیت المال در خدمت نگاه منفی و سیاه او قرار گرفته.
اگر در سایر زمینهها از اقتصاد تا صنعت و از فرهنگ و هنر تا تعلیم و تربیت نیز، چنین افرادی که هیچ تفاوت جهتی با مسیح علی نژاد ندارند سرکار باشند و مدیریتهای میانی یا پستهای کارشناسی را اشغال کرده باشند، با سیاهنمایی و اقدامات معکوس باید هم جامعه به دوقطبی و احساس نفرت در برخی اقشار برسد و برخی اعتراضات و نارضایتیها شکل بگیرد.
مهاجری که در یادداشت اخیر خود به شعار حسینی میتازد گویی از این مفاهیم عقده دارد و با توهین به مداحی به صورت غیرمستقیم به امام خمینی که همین گریه و عزاداری را رمز پیروزی اسلام و انقلاب میدانست توهین میکند، این فرد در ظاهر روحانی، چرا اصرار دارد نور ذکر حسین ع را خاموش کند؟ چرا تحمل نمیکند فرهنگ حسینی در کنار فرهنگ ژورنالیسم کفر و کور غرب زده مجال تنفس داشته باشد؟
واقعا با وجود بیبی سی و اذنابش دیگر چه احتیاجی به مسیح مهاجری و امثال او است؟ شاید به این دلیل که در بازی رسانهای دشمنان این ملت نیاز به پاس گل دادن چنین افرادی از داخل کشور است که تا زمینه را برای حمله دشمنان آماده کند. ولی آقای مسیح مهاجری که به سختی در حد توپ جمع کن کنار زمین تلقی میشود، متوهمانه خود را یکی از مربیان جامعه میداند که میخواهد بازی سازی کند و متفرعنانه از بالا به ارائه تحلیلهای آبکی میپردازد.
آنچه مشخص است روشن شدن ذات این افراد برای مردم است ولی آنجه مشخص نیست، چرایی در اختیار قرارگرفتن بودجه بیتالمال برای این برنامهها و تخریب نطام جمهوری اسلامی و مردم است .