۱۶:۱۰ |  ۱۴۰۳/۱۲/۰۳
گزارش/

رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «آخرین فرصت» در شیراز/ داستان شهیدی که به خاطر ارادتش به مولا به «شهید علوی» معروف شد

"آخرین فرصت" روایت زندگی شهید علی کسایی است که به قلم سمیرا اکبری و توسط انتشارات آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است. نویسنده برای نگارش این داستان از روایت همسر شهید، خانم رفعت قافلان‌کوه استفاده کرده است. 
کد خبر: ۳۲۳۵۰۵

رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «آخرین فرصت» در شیراز/ داستان شهیدی که به خاطر ارادتش به مولا به «شهید علوی» معروف شد

به گزارش روزپلاس، کتاب "آخرین فرصت" روایت زندگی شهید علی کسایی است که به قلم سمیرا اکبری و توسط انتشارات آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است. نویسنده برای نگارش این داستان از روایت همسر شهید، خانم رفعت قافلان‌کوه استفاده کرده است. 

این کتاب روایت شیرین از زندگی ساده اما عاشقانه ی شهید کسایی است در شهر شیراز. شهیدی که به جوانمرد انقلابی معروف بوده و در زمان خودش مربی آموزه های سیاسی و مذهبی جوانان بوده است.  

روز عید غدیر روز ویژه ای برای شهید علی کسایی به شمار می رفت و آن هم بخاطر اراداتش به مولا بود. ولادتش در عید غدیر بود و مراسم عروسی اش نیز در همین روز برگزار شد. نهایتا دعایش در روز ازدواج ش مستجاب شد و شهادت ش نیز در روز عید غدیر رقم خورد. 

این کتاب علاوه براینکه خاطرات دوران زندگی شهید کسایی را روایت می کند؛تاریخی از دوران انقلاب و جنگ ایران و عراق است. 

آرمان‌های انقلاب دغدغه این شهید بوده آنقدر که در شرایط جنگ، یا در جبهه فعالیت می‌کرده و یا در پادگان فعالیت داشته و سخنرانی می کرده است. علی کسایی از هر فرصتی استفاده می کرد و علیه منافقین سخن می گفت. نهایتا توسط منافقین هم ترور شده بود و آسیب جدی دید اما با مراقبت همسرش تیمار شد.اما تا کمی سلامتی اش را بدست آورد خودش را دوباره به جبهه رساند. 

سمیرا اکبری در گفتگو با خبرنگار روز‌پلاس دررابطه با کتاب اینگونه می گوید: کتاب
"آخرین فرصت” گذری برزندگی مجاهدانه شهید علی کسایی است به روایت همسر شهید خانم رفعت قافلان کوهی. ازخاطرات دوستان و همکاران و دیگر خانواده شهید خانواده شهید هم در کتاب استفاده شده اما تکیه‌ی  اصلی روایت بر دوش همسر شهید بوده، دلیل هم این بوده که قوت خانوادگی شهید عزیز را دیدم و البته علاقمندی من نیز به این حوزه بیشتر بوده است.

اکبری، نویسنده کتاب از ابتدای این روایت می گوید. اینکه کتاب از ماجرای یک خواب عجیب که رفعت قافلان کوهی می بینید شروع می شود که منجر به خواستگاری عجیب و غریب می‌شود. خواستگار، استاد درس نهج البلاغه در مسجد انقلابی در شیراز بوده که به خواستگاری شاگردش آمده بود. کتاب با شروع این خواستگاری آغاز می شود و به گره ها و ممانعت ها و مخالفت های پدر می رسد که نهایتا با تلاش شاگرد و استاد برای این وصال،این ازدواج ختم بخیر می شود و به سرانجام میرسد. خطبه عقد در محضر امام خمینی جاری می شود و همان روز عقد پشت درب بیت حضرت امام، علی به همسرش می گوید بخاطر اینکه روز عید غدیر بدنیا آمدم، اسمم را علی گذاشتند و الان هم نذر می کنم مراسم ازدواج مان هم روز عید غدیر برگزار شود و اگر همین شود نذر می‌کنم که این روز را روزه بگیرم. روز ازدواج، عید غدیر می شود و ایشان به نذرشان عمل می کنند و همان موقع هم به همسرشان می گویند که از خدا بخواهد شهادتش هم در روز عید غدیر رقم بخورد.

نهایتا علی در سال ۶۶ در روز عید غدیر به شهادت می رسد.

نویسنده اینگونه می گوید که این روز فقط یک تقارن تاریخی جذاب نیست بلکه یک رویا برای شهید کسایی بود که طبق آن رویا و هدف خودشان را رشد دادند به طوریکه به شهید علوی معروف هستند.

اکبری نویسنده کتاب شهید کسایی از حس و حالش زمانیکه متوجه تقریظ رهبری بر کتاب می شود می گوید. از اینکه تمام حس های خوب در یک لحظه جمع می شود و این اصلا قابل وصف نیست.  اکبری می گوید: من مجموع حس های خوب را  در یک لحظه با شنیدن خبر تقریظ رهبری بدست آوردم. تلفن همراهم زنگ خورد و مدیرعامل انتشارات خبر را به من دادند و من حتی از تماس ایشان تعجب کردم. بعد از شنیدن خبر هم کاملا شوکه شدم . خیلی هیجان زیادی داشتم و قادر به سخن گفتن نبودم. اینطور وقت ها اشک به کمک آدم می آید، سجده شکر به جا آوردم و احساس عمیق عزتمندانه به من دست داد.

گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست