۱۶:۳۰ |  ۱۳۹۶/۰۱/۱۷

امان از این عشق های دوران دانشجویی!

هیچ وقت اولین روزی که دیدمش رو یادم نمیره توی راهروی سالن دانشکده نگاهمون بهم گره خورد تا به حال اینقدر سنگینی یک نگاه رو روی خودم احساس نکرده بودم اون شب تا صبح نخوابیدم مدام چهره اون رو تصور می کردم اصلا نمی تونستم یه لحظه از فکرش بیرون بیام همه فکر و ذکرم شده بود اون‌، دیگه لحظه شماری می‌کردم که...
کد خبر: ۳۲۷۰۸
عشق دوران دانشجویی، هیچ وقت اولین روزی که دیدمش رو یادم نمیره توی راهروی سالن دانشکده نگاهمون بهم گره خورد تا به حال اینقدر سنگینی یک نگاه رو روی خودم احساس نکرده بودم اون شب تا صبح نخوابیدم مدام چهره اون رو تصور می کردم اصلا نمی تونستم یه لحظه از فکرش بیرون بیام همه فکر و ذکرم شده بود اون‌، دیگه لحظه شماری می‌کردم که برم دانشکده که ببینمش هر بار که میدیدمش احساس می‌کردم صدای ضربان قلبم رو همه دارند می‌شنوند دست و پام رو گم کرده بودم احساس اضطراب شدیدی می‌کردم اما خوشحال بودم هر لحظه فکر می‌کردم الان قلبم از کار می افته اوایل از نگاهش هم می‌ترسیدم کمی، اما تقریبا داشتم به این نتیجه می‌رسیدم که این احساس دوطرفه هست.

خیلی طول نکشید که رابطه عاطفی بین ما آغاز شد اونم با گفتن این جمله از طرف اون” تو تنها دختری هستی که توی دنیای منی” بی هوا این جمله رو گفت و نفهمید به کجای قلب من شلیک کرد که من دیگه هیچ وقت خوب نشدم‌، من غرق عاشقانه‌های اون بودم یه هو به خودم اومدم دیدم اگه یه روز نبینمش انگار یه چیزی گم کردم اصلا حال و حوصله هیچکسی رو جز اون نداشتم شده بود همه کس من و من همه کس اون، از آرزوهامون برای هم می گفتیم از آینده‌ای که قراره باهم بسازیم‌، من مرد رویاهامو پیدا کرده بودم و این برای من خود خود خوشبختی بود دیگه چیزی برام اهمیت نداشت‌، یک بار بهم گفت دچار یعنی عاشق و فکر کن که چه تنهاست اگر ماهی کوچک حوض دچار آبی دریای بی کران باشد‌، درست میگفت ما هر دو دچار شده بودیم اما فقط آبی دریای بی کران رو یادمون رفته بود… .

رحمانی روانشناس بالینی گفت‌: عشق هایی که در دوران دانشجویی بر سر راه دانشجویان قرار می گیرد نیازمند چاره جویی اساسی هستند. در غیر این صورت باید منتظر آسیب های غیرقابل جبرانی باشیم و شاهد نسلی باشیم که با آرمان‌های واقعی دانشجو و رسالت ناب دانشگاه فرسنگ‌ها فاصله داشته باشد. 

دنبال خوب خودت باش‌!


یکی از نیازهای اولیه انسان ها ازدواج هست البته ازدواج یک فرایند پیچیده ای است که چندین نیاز انسان را در برمی‌گیرد مثلا هرم نیازهای مازلو را اگر در نظر بگیریم در طبقات مختلف آن ازدواج نقش آفرینی می‌کند و این نشان می‌دهد که مساله بسیار مهمی است در ازدواج ما باید کسی را هم سان خودمان پیدا کنیم نه شبیه خودمان یعنی مناسب حال خودمان در حالی که اکثر مردم وقتی صحبت از ازدواج می‌شود به دنبال یک مورد خوب هستند درحالی که اولا خوب اصلا تعریف ندارد

دوما ممکن است این خوب مناسب حال ما نباشد مثلا یک دختر فقیر فکر می‌کند اگر با یک پسر بسیار ثروتمند ازدواج کند خوب است و حتما خوش بخت خواهد شد در حالی که این فرد بعدا در خانواده این پسر تحقیر خواهد شد و از زندگیش لذتی نمی برد.

کبوتر با کبوتر باز با باز


این همان بحثی است که در منابع دینی نیز مورد تأکید هست و مطرح می‌شود که ما از آن به عنوان همسان گزینی یاد می‌کنیم که همسان گزینی یک گام مقدماتی دارد به نام شناخت درست از خود یعنی من در درجه اول خودم را درست بشناسم که این شناخت باعث می شود بهتر بتوانم کسی که مناسب حال من است را پیدا کنم. پس اگر بخواهیم ازدواج درستی داشته باشیم نیاز به خودشناسی داریم‌، نیاز به مهارت جستجو و پیدا کردن ملاک مورد نظرمان در طرف مقابل هستیم.

حال ما با نگاه به ازدواج درست وارد محیط دانشگاه می‌شویم؛

دختران با ماسک‌های عروسکی


پسر که باشی نگاه میکنی، اولین چیزی که جذبت می‌کند چهره دختر است که امروزه رنگ ولعاب بسیار بیشتری گرفته یعنی ظاهری متفاوت با چهره واقعی در نتیجه این زیبایی بیش از اندازه فرد شیفته می‌شود و یک بار عاطفی بسیار زیادی ایجاد می شود پس شروع به ندیدن نواقص ندیدن عدم تناسب‌ها در طرف مقابل می کند یا در بعضی مواقع که فرد مدیریت هوش هیجانی ندارد و این شیفتگی شدیدتر می‌شود که یا به ازدواج منجر می‌شود و خیلی زود جا می‌زنند یا ازدواج نمی‌کند و آسیب‌های روحی روانی این ناکامی را به دنبال خواهد داشت.
گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست