۱۵:۲۳ |  ۱۳۹۵/۰۵/۱۲

شاعر هنرمندی است بدون درآمد و پشتوانه مالی / برخی با سرودن اشعاری خاص پول خوبی یه جیب زده اند !

عده ای از شاعرانی که در چند سال گذشته مطرح و معروف شده اند به واسطه دعوت به شعرخوانی های متعدد توانسته اند اندکی از سهم خود را از شعر بگیرند . اما در کل شاعر، هنرمندی است بدون درآمد و پشتوانه ی مالی .
کد خبر: ۳۲۹۱

کافه هنر روز پلاس : بارها شده وقتی برای اولین بار قدم در راهی میگذاریم حتی دوستان و حامیان همیشگیمان نیر به جای تشویق ما ، سعی در دلسرد کردن ما دارن ، اما اگر مسیری که انتخاب کرده ایم مسیر درست باشد ، این نا ملایمات بر روند حرکتی ما تاثیری نخواهد گذاشت .

شاید برایتان جالب باشد اولین خاطره ای که  وحید رحمانی شاعر و دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی برایمان تعریف کرد از دوران مدرسه اش بود ، زمانی که معلم ادبیاتش پس از خواندن اولین شعرش کاغذ را مچاله کرد و گفت نه این شعر است و نه تو شاعر میشوی ...
اما بر خلاف نظر آن روز آقای معلم ،  او امروز از شاعران جوان و تحصیل کرده رشته ادبیات است ، در ادامه گفت و گوی روزپلاس با وحید رحمانی را میخوانید .

به عنوان یک شاعر و تحصیل کرده رشته زبان و ادبیات فارسی حال شعر و شاعري را در كشور چگونه میبینید ؟ آيا ميشود انتظار داشت يك حافظ معاصر يا پروين اعتصامي ديگر داشته باشيم ؟

امروزه امید به ظهور افرادی چون حافظ در شعر فارسی کمی دور از انتظاراست . بنده وقتی لفظ شعر به کار می برم منظورم  قالب غزل هست و اصلا کاری به نیمایی و سپید ندارم. اگر ما به سنت ادبی نگاه کنیم، گذشته ای داریم پر طمطراق که اگر تمام شاعران دوره ی معاصر دست از نوشتن بردارند و تمام عمر خود را صرف خواندن دواوین گذشته بکنند، چندان کار غلطی نکرده اند. 

با این وجود شعر معاصر برای انسان معاصر نیاز است ، باید شعری به زبان روز نوشته شود و دردها و آلام امروزی افراد در اشعار منعکس شود. پس از ظهور شاعرانی چون شهریار، هوشنگ ابتهاج، منوچهر نستانی، سیمین بهبهانی، محمدعلی بهمنی و حسین منزوی، غزل فارسی یک تکانی به خود داد. با سه شاعر اخیر، غزل نو مطرح شد. در سالهای بعد شعبه های متعددی از غزل نو استخراج شد و امروزه هم شاعران غالبا قوتشان از غزل نو است تا دیگر سبک های شعر فارسی. در میان تمام دعواهایی که میان شاعران به خصوص مرکزنشین ها هست مبنی بر چگونه شعر گفتن و ساختن حدود و ثغور برای شعر، باید  بگذاریم هر کس کار خودش را بکند. هر کس با روش و داشته ها و ذهنیت خود بنویسد. صد سال بعد تاریخ ادبیات نیاز دارد به این تنوع تا بررسی کند و در الک روزگار و زمان آن ها را غربال کند.پس با این حساب جواب شما را هم باید در قرون بعدی بدهند.

اصلا ميشود چند صد سال ديگر شعرهايي كه امروز حالمان را خوب ميكند برای کسی جذاب باشد  ؟!

به نظر من جز اشعار زرد و بی محتوا بتوان به سایر اشعار امیدی داشت. مشخصا اشعاری که برد تیم ملی والیبال و تلگرام و فیس بوک و فلان مدل لباس و ... را مضمون قرار می دهند محکومند به مرگ در زمان خود و عمرشان حتی از شاعرش هم کمتر می شود.

اینکه گفته می شود درآمد شاعران در سال های اخیر بهبود چشمگیر داشته صحت دارد ؟

این که شاعران  درآمد خوبی دارند را نمیشود تعمیم داد. اصولا نمیشود شاعری را به عنوان یک شغل نگاه کرد. اگر از حق نگذریم، شاعران جشنواره ای واقعا توانسته اند درآمد خوبی داشته باشند . دیدیم کسانی را که در یک سال از طریق شرکت در جشنواره ها  و سرودن شعر هایی خاص توانسته اند در  یک سال چیزی بالای 40 میلیون  تومان از شاعری کسب درآمد کنند اما این ها را نمی توان معیار قرار داد. در طرف دیگر هم عده ای از شاعرانی که در چند سال گذشته مطرح و معروف شده اند به واسطه دعوت به شعرخوانی های متعدد توانسته اند اندکی از سهم خود را از شعر بگیرند . اما در کل شاعر، هنرمندی است بدون درآمد و پشتوانه ی مالی .


شاعر هنرمندی است بدون درآمد و پشتوانه مالی / برخی با سرودن اشعاری خاص پول خوبی یه جیب زده اند !

در ادامه یکی از شعرهای این شاعر جوان را میخوانید :

دلم خون است و کاش این بخت لاکردار برگردد
کجای سرنوشتم من؟ بگو پرگار برگردد
به قدری پیچ در پیچ است راه عشق این دوران
در او گم می شود حتی اگر عطار برگردد
دم رفتن تو را تا لحظه ی آخر رصد کردم
چه خواهد شد کسی که می رود یک بار برگردد
تقاضا می کنم برگرد اما التماست نه
نمی خواهم کسی که رفته با اجبار برگردد
رفیقی گفت ترکش کن، رها کن، دست از او بردار
مگر اینکه خودش با پای استغفار برگردد
مُقرّم عشق را کشتم درونم، حکم من مرگ است
ندیدم قاتلی را که پس از اقرار برگردد


گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست