۱۱:۱۳ |  ۱۴۰۴/۰۵/۲۶

برمی‌گردیم اما جان‌مان مانده در حرم توست!

اگر چه از شهر و دیار تو دور شده‌ایم اما قلب و روح‌مان را در زاویه حرمت جای نهادیم و دستان به قنوت گرفته‌مان در حائرت و زیر قبه گشوده به آسمان اجابت، نگه داشته‌ام!
کد خبر: ۳۳۷۹۸۰

برمی‌گردیم اما جان‌مان مانده در حرم توست!

به گزارش روزپلاس، حجت الاسلام حمید احمدی رئیس کمیته فرهنگی آموزشی اربعین در دلنوشته ای به بیان حال زائر در واپسین لحظات سفر اربعین می‌پردازد که در ادامه می‌خوانیم:

از همان روز برگشت از سفر وقتی کوله‌های‌مان را که با رایحه کوی تو شامه نوازی می‌کند، بر زمین گذاشتیم، روز شمار آمدنش را آغاز کردیم و وقتی ابرهای غم و عزا پیچیده درحلول هلال محرم و شهر و دیارمان را پوشانده، شمارش‌های رسیدنش به لحظه‌ها افتاد.

با زخمه‌های موسیقایی رحیل ک از در و دیوار، منبر، تکایا، مساجد و صدا و سیما نواخته شد و ثبت نام در سماح به گوش رسید، روح‌مان به سماع بی بهانه کوله و توشه، روانه‌شد تا با اذن امیردل‌ها از وادی صلح و سلام، عمود به عمود نفس در هوای کویَت تازه کند!

در هر موکبی در طریق‌الحسین که با درخشش کوکب آسمان پرستاره‌ات، قهرمان سپاهت

عباس زاده ام‌البنین همراه بود، بال اشتیاق گشودیم و به شهر و حرمت که حریم کبربایی است از تاول پا و شلاق‌های پر حرارت تابش خورشید حلاوت حضور چشیدیم!

روز و شب با بال شوق در طریق که به نامت مزین بود و همراه انبوه والهان و عاشقانت، عاشفانه‌هایی که اندوه، حزن و حماسه‌ات را روایت می‌کردند، زمزمه کردیم و به سویت ره سپردیم!

سالک کوی تو شدیم و در عرق ریزان شرمساری روح خویش از بزرگی کریمان که سفره گشوده به پهنای روح بزرگ‌شان، غرق شدیم! کریمانی از نوجوانان، جوانان و پیرانی که در سایه مهر تو اخلاص، عشق، کرامت و سخاوت را به نمایش گذاشته و کرم و ادب به نمام و کمال عرضه می‌کردند و ادراک و فهمش تنها با نام و مرام تو برای ما ممکن بود و بس!

نمازهای‌مان را در چادر اخلاص و در صف بی‌رنگی با یاد نماز خونین ظهر روز واقعه قامت بستیم و شمه‌ای از نماز با بال پرواز و طعم اخلاص و جهاد را تجربه کردیم!

و تا آن لحظه‌ای که درخشش منظره گنبدهای سرکشیده به ملکوت حرمت را چشمان ما را با قلب‌های ما در هم پیچید و در رواق منظر تو به پرواز در آمدند.

چشمان‌مان در تلألوی آن لحظه به یاد ماندنی بارها رو به آسمان گشوده گردید و در حالی که تن‌های‌خسته و بی‌رمق‌مان پی‌منزل و مأوایی بود تا لختی بی‌آرامد، جان‌مان به قبس نوری از آن لامعه فراموش نشدنی پرگردید و سبک و رها گردید و همه رنج‌ها و زخم‌ها به شهد شیرین حب تو به اذن ورود در وادی قدسی کویَت تأویل گردید.!

بارها جَبهه شکر به بارگاه آن شاهد و مشهود که چنین توفیقی بنمود و ما را در وادی مبارک پذیرفت، بر زمین سائیدیم.

اکنون که این مائده خاص که به قدوم بزگ بانوی عاشورا و فرزند فرزانه و سجاده‌نشین عرشی امام برما عطا شده، برچیده شد و از کوی و دیار حبیب و منزل معشوق بر می‌گردیم، سخت دل‌تنگ لحظه، لحظه‌های شرکت و حضور در این بزم قدسی‌ایم و دل‌های‌مان را در جوارت و در حرم و سرایت جای گذاشته و هر لحظه رد پای تاول زده زایرانت که برجان و ذهن ما نقش بسته با خود همراه می‌کنیم و گرچه دل‌تنگ صدای دل‌نشین "هلا بیک زائر" مردان دلداه کرم و سخایت هستیم که صدای پاک انسان بود و انسان را صدا می‌کرد اما همیشه سرمست صدای‌شان می‌مانیم!

اگر چه از شهر و دیار تو دور شده‌ایم اما قلب و روح‌مان را در زاویه حرمت جای نهادیم و دستان به قنوت گرفته‌مان در حائرت و زیر قبه گشوده به آسمان اجابت، نگه داشته‌ام!

اگر چه دل‌تنگ ذکرهای سلام و صلوات زائرانت هستیم اما لب‌های‌مان همیشه با مرورش در ذهن‌مان به تحیت و درود گشوده می‌شود.

اگر چه دلتگ سرهای مردان و زنانی که بر پنجره‌ای قتل‌گاه دوخته شده‌اند و بر کف خونین رنگ آن زل زده‌اند و دل‌تنگ اشک‌های جاری بر گونه‌های جوانان تکیه به دیوار حرمت داده‌اند، هستیم اما همه این صحنه‌ها در لایه لایه‌های ذهن و اندیشه‌مان همراه با اندوه و اشک زنده و جاری است!

اگر چه سخت دل‌تنگ نمازهای حرمت هستیم که به زیارت عاشورا گره می‌خورد اما در اندیشه‌مان پیوند نماز و شهادت و جهاد پایا و پویاست و آن را بعد هر نمازی از محبوب تو به سوگند به حُرمَت تو تمنا می‌کنیم!

ما سخت دل‌تنگ حرم تو و بزرگ زادگان آرامیده در جوارت و ًروح بزرگ مرد عاشورا حبیب بن مظاهر و صفا و طراوت ملکوتی حرم ماه منیر آل‌هاشم و نور چشمت ساقی و قهرمان کربلا هستیم اما دستان‌مان را به عهد و بیعت با تو به ضریح‌اش آویخته و در همه ایام بر این عهد استوار و پایدار می‌مانیم!

اگرچه دل‌ننگ نگاه اندوه بار و تحسین برانگیز زایرانت به تل زینبیه‌ایم اما گوش‌های‌مان را هرگز بر خطبه‌های حماسی و پر شور آن بانوی جوانمرد و شجاع نخواهیم بست و سطر به سطر آن در دفتر حیات‌مان پرتکرار و گشوده خواهد ماند!

برمی‌گردیم و سخت دلتنگ همه لحظات ناب و گوارا در طریق الحسین و جوار و حرمت هستیم اما جای جای قلب و جان‌مان جای پای توست!

دلتنگ‌حرم و کوی و آستانت می‌مانیم تا اربعینی دیگر و تا گشودن بال اشتیاق دیگر به حریم و حرمت!

گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست