
به گزارش روزپلاس، حجت الاسلام حمید احمدی رئیس کمیته فرهنگی آموزشی اربعین در دلنوشته ای به بیان حال زائر در واپسین لحظات سفر اربعین میپردازد که در ادامه میخوانیم:
از همان روز برگشت از سفر وقتی کولههایمان را که با رایحه کوی تو شامه نوازی میکند، بر زمین گذاشتیم، روز شمار آمدنش را آغاز کردیم و وقتی ابرهای غم و عزا پیچیده درحلول هلال محرم و شهر و دیارمان را پوشانده، شمارشهای رسیدنش به لحظهها افتاد.
با زخمههای موسیقایی رحیل ک از در و دیوار، منبر، تکایا، مساجد و صدا و سیما نواخته شد و ثبت نام در سماح به گوش رسید، روحمان به سماع بی بهانه کوله و توشه، روانهشد تا با اذن امیردلها از وادی صلح و سلام، عمود به عمود نفس در هوای کویَت تازه کند!
در هر موکبی در طریقالحسین که با درخشش کوکب آسمان پرستارهات، قهرمان سپاهت
عباس زاده امالبنین همراه بود، بال اشتیاق گشودیم و به شهر و حرمت که حریم کبربایی است از تاول پا و شلاقهای پر حرارت تابش خورشید حلاوت حضور چشیدیم!
روز و شب با بال شوق در طریق که به نامت مزین بود و همراه انبوه والهان و عاشقانت، عاشفانههایی که اندوه، حزن و حماسهات را روایت میکردند، زمزمه کردیم و به سویت ره سپردیم!
سالک کوی تو شدیم و در عرق ریزان شرمساری روح خویش از بزرگی کریمان که سفره گشوده به پهنای روح بزرگشان، غرق شدیم! کریمانی از نوجوانان، جوانان و پیرانی که در سایه مهر تو اخلاص، عشق، کرامت و سخاوت را به نمایش گذاشته و کرم و ادب به نمام و کمال عرضه میکردند و ادراک و فهمش تنها با نام و مرام تو برای ما ممکن بود و بس!
نمازهایمان را در چادر اخلاص و در صف بیرنگی با یاد نماز خونین ظهر روز واقعه قامت بستیم و شمهای از نماز با بال پرواز و طعم اخلاص و جهاد را تجربه کردیم!
و تا آن لحظهای که درخشش منظره گنبدهای سرکشیده به ملکوت حرمت را چشمان ما را با قلبهای ما در هم پیچید و در رواق منظر تو به پرواز در آمدند.
چشمانمان در تلألوی آن لحظه به یاد ماندنی بارها رو به آسمان گشوده گردید و در حالی که تنهایخسته و بیرمقمان پیمنزل و مأوایی بود تا لختی بیآرامد، جانمان به قبس نوری از آن لامعه فراموش نشدنی پرگردید و سبک و رها گردید و همه رنجها و زخمها به شهد شیرین حب تو به اذن ورود در وادی قدسی کویَت تأویل گردید.!
بارها جَبهه شکر به بارگاه آن شاهد و مشهود که چنین توفیقی بنمود و ما را در وادی مبارک پذیرفت، بر زمین سائیدیم.
اکنون که این مائده خاص که به قدوم بزگ بانوی عاشورا و فرزند فرزانه و سجادهنشین عرشی امام برما عطا شده، برچیده شد و از کوی و دیار حبیب و منزل معشوق بر میگردیم، سخت دلتنگ لحظه، لحظههای شرکت و حضور در این بزم قدسیایم و دلهایمان را در جوارت و در حرم و سرایت جای گذاشته و هر لحظه رد پای تاول زده زایرانت که برجان و ذهن ما نقش بسته با خود همراه میکنیم و گرچه دلتنگ صدای دلنشین "هلا بیک زائر" مردان دلداه کرم و سخایت هستیم که صدای پاک انسان بود و انسان را صدا میکرد اما همیشه سرمست صدایشان میمانیم!
اگر چه از شهر و دیار تو دور شدهایم اما قلب و روحمان را در زاویه حرمت جای نهادیم و دستان به قنوت گرفتهمان در حائرت و زیر قبه گشوده به آسمان اجابت، نگه داشتهام!
اگر چه دلتنگ ذکرهای سلام و صلوات زائرانت هستیم اما لبهایمان همیشه با مرورش در ذهنمان به تحیت و درود گشوده میشود.
اگر چه دلتگ سرهای مردان و زنانی که بر پنجرهای قتلگاه دوخته شدهاند و بر کف خونین رنگ آن زل زدهاند و دلتنگ اشکهای جاری بر گونههای جوانان تکیه به دیوار حرمت دادهاند، هستیم اما همه این صحنهها در لایه لایههای ذهن و اندیشهمان همراه با اندوه و اشک زنده و جاری است!
اگر چه سخت دلتنگ نمازهای حرمت هستیم که به زیارت عاشورا گره میخورد اما در اندیشهمان پیوند نماز و شهادت و جهاد پایا و پویاست و آن را بعد هر نمازی از محبوب تو به سوگند به حُرمَت تو تمنا میکنیم!
ما سخت دلتنگ حرم تو و بزرگ زادگان آرامیده در جوارت و ًروح بزرگ مرد عاشورا حبیب بن مظاهر و صفا و طراوت ملکوتی حرم ماه منیر آلهاشم و نور چشمت ساقی و قهرمان کربلا هستیم اما دستانمان را به عهد و بیعت با تو به ضریحاش آویخته و در همه ایام بر این عهد استوار و پایدار میمانیم!
اگرچه دلننگ نگاه اندوه بار و تحسین برانگیز زایرانت به تل زینبیهایم اما گوشهایمان را هرگز بر خطبههای حماسی و پر شور آن بانوی جوانمرد و شجاع نخواهیم بست و سطر به سطر آن در دفتر حیاتمان پرتکرار و گشوده خواهد ماند!
برمیگردیم و سخت دلتنگ همه لحظات ناب و گوارا در طریق الحسین و جوار و حرمت هستیم اما جای جای قلب و جانمان جای پای توست!
دلتنگحرم و کوی و آستانت میمانیم تا اربعینی دیگر و تا گشودن بال اشتیاق دیگر به حریم و حرمت!