۱۰:۳۰ |  ۱۳۹۶/۱۰/۰۸

اظهارات دردناک زن جوان از اعتیاد پسر7 ساله اش!

بهترین روزهای زندگی‌ام را به پای شوهر معتاد و مفنگی‌ام سوزاندم ولی به‌خاطر دو فرزندم دم نزدم. البته پدر و مادرم هم بیمار هستند و شرایط خانواده اجازه نمی‌داد مسائل خودم را هم به مشکلات آن‌ها اضافه کنم.
کد خبر: ۶۴۹۳۳
به گزارش روزپلاس؛ من برای گذران زندگی سر کار می‌رفتم و سختی‌های زیادی را تحمل می‌کردم. اما بعد از تولد دومین فرزندمان‌، شوهرم سعی می‌کرد به بهانه‌های مختلف معتادم کند. او به بچه‌مان هم گاهی تریاک می‌خوراند. پسر کوچولویم هفت‌ ساله شد. این طفل معصوم به مصرف مواد‌مخدر عادت کرده است. من نگرانش بودم. می‌خواستم او را به مدرسه بفرستم. شوهرم اجازه نداد. تازه فهمیدم از بچه نازنینم برای خرده‌ فروشی مواد‌ مخدر استفاده ‌می‌کند. می‌خواستم مانع این کار بشوم. با برخورد تند او مواجه شدم. البته بچه‌ام نیز نمی‌تواند کنار من باشد و باید خودش را با بلعیدن تریاک شارژ کند. هر روز دعوا و مرافه می‌کردیم و داشتم دیوانه می‌شدم. او من و دخترم را از خانه بیرون کرد. چاره‌ای نداشتم جز آنکه به پدر و مادرم پناه ببرم. با کمک آن‌ها به کلانتری ۴۳ آمده‌ام تا شکایت کنم. می‌خواهم تکلیفم روشن شود. این بدبختی و سیه‌روزی حاصل ازدواج غلط و بلایی است که خودم به سرم آورده‌ام.
با هم دوست شده بودیم و روزی که به خواستگاری‌ام آمد پدر و مادرم داشتند دق می‌کردند. هر چه نصیحتم کردند که شاید سر عقل بیایم فایده ای نداشت. دلباخته‌اش شده بودم و برای رسیدن به او احترام پدر و مادرم را زیر پا گذاشتم و با سرنوشت خودم بازی کردم. اگر به نصیحت‌های پدر و مادرم گوش می‌کردم این طور نمی‌شد. حالا سرنوشت من به‌جهنم‌، بچه‌ام گناه دارد و نگرانش هستم.

از حق خودم در این زندگی سرد و نکبت‌بار گذشته‌ام اما از حق دو بچه‌ام نمی‌گذرم و موضوع را از راه قانونی پیگیری می‌کنم.



رکنا
گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست