به گزارش روزپلاس؛ در واقع اصل مشکل شما، وقتی است که فرزند زیر 6سال شما کابوس میبیند. کابوسهای این سن برای کودک بسیار واقعی هستند. او ممکن است به خاطر هیولایی که خوابش را دیده، دیگر حاضر نباشد در اتاق خودش بخوابد. یا به دلیل اینکه خواب مرگ یکی از والدینش را دیده، نگذارد صبح آنها سر کار بروند. در این مواقع شما باید با اطمینان بخشی به کودک و توضیح دادن پدیده کابوس، سعی کنید آرامش و احساس امنیت از دست رفته او را بازگردانید. چطور؟ به توصیههای زیر عمل کنید تا هم فرزندتان از کابوس در امان باشد و هم شما از اثرات آن!
برای کودک از تجربههای خود بگویید و بدون ذکر جزئیات، تعریف کنید که وقتی شما هم کودک بودید، خوابهای بدی میدیدید اما هیچ وقت اتفاق بدی نیفتاد.
برای کودکتان بارها تکرار کنید که کابوسها واقعی نیستند، فقط خواب و رؤیا هستند و نمیتوانند آزاری به آنها برسانند. سعی کنید این جمله را در عمل نشان دهید. مثلاً وقتی فکر میکند هیولایی در اتاق او وجود دارد، با هم خانه را بگردید و مطمئن شوید هیولایی در کار نیست.
اجازه ندهید فرزندتان فیلمهای ترسناک ببیند یا داستانهای ترسناک برای او نخوانید.
به او اطمینان دهید که هر وقت کابوس دید میتواند شما را صدا کند و شما در دسترسش خواهید بود.
از کودک، بخصوص بچههای بزرگتر، بخواهید درمورد نگرانیهای خود با شما صحبت کند. شنونده خوبی باشید و بگذارید فرزندتان اگر دوست داشت کابوسش را تعریف کند. البته لازم نیست زیاد درباره جزئیات صحبت کنید. فقط اجازه دهید تخلیه شود.
اگر کودکتان با یک عروسک یا پتوی خاص یا تکهای از لباس شما انس دارد، شبها آن وسیله را در کنارش قرار دهید.
محیط خواب آرامی برای او فراهم آورید و یک ساعت قبل از خواب، او را از تلویزیون، تبلت و بازیهای رایانهای دور نگه دارید. چون کابوس هم مثل همه خوابها درطول مرحلهای از خواب اتفاق میافتد که مغز بسیار فعال است.
شبها حداقل یک چراغ کوچک یا چراغ خواب را روشن بگذارید.
با کودکتان دعا کنید و به او یاد بدهید که دعا کردن ناراحتی و اضطراب آدم را از بین میبرد. وقتی کابوس میبینید، با هم یک دعای کودکانه و از ته قلب بخوانید. مثلاً: «خدایا من میدونم تو اینجایی و مراقب مایی. ما از هیچی نمیترسیم. من میخوابم لطفاً کاری کن که دیگه خواب بد نبینم.»
اگر کابوسهای فرزندتان ادامه دار شد و خواب او را مختل کرد، حتماً با یک روانپزشک کودک مشورت کنید.