به گزارش روزپلاس؛ مهم نیست چه حزبی در قدرت است، سیاست می تواند به سلامت روان آسیب برساند؛
یک مطالعه اخیر نشان داد که با وجود تغییر در دولت آمریکا بعد از ترامپ، سطح استرس در اطراف سیاست بهبود نیافته است.
در واقع، نتایج نشان میدهد که بسیاری از آمریکاییها بر این باورند که سیاست به طور مزمن بر سلامت روانی، جسمی و اجتماعی آنها تأثیر منفی میگذارد.
عموماً اعتقاد بر این است که آگاه بودن و فعال بودن از نظر سیاسی هم برای افراد و هم برای جامعه خوب است. اما نظرسنجی انجام شده در هر دو سال 2017 و 2020 که تأثیر ذهنی، فیزیکی و اجتماعی سیاست را بر بزرگسالان آمریکایی اندازهگیری کرد، خلاف این را نشان میدهد.
نتایج این مطالعه نشان داد که افراد بیشماری پیروی از سیاست را منبع مهم استرس میدانند، حتی پس از تغییر در دولت..
این نشان میدهد که مسئله واقعی ممکن است این باشد که، صرف نظر از اینکه چه کسی در قدرت است، ما همچنان شاهد ترکیبی از دولت هستیم. انفعال و درام سیاسی بی پایان.
جزئیات تحقیق:
نظرسنجی 32 سوالی که در سال 2020 انجام شد به عنوان دنباله مطالعه سال 2017 بود که همان موضوع را پوشش داد. نتایج اولین مطالعه نشان داد که بسیاری از بزرگسالان آمریکایی سیاست را مقصر سطوح بالای استرس، روابط آسیب دیده و از دست دادن خواب میدانند.
در سال 2017، پس از انتخاب رئیس جمهور سابق دونالد ترامپ، دکتر کوین اسمیت، مطمئن نبود که یافته های او بازتاب یک زمان غیرعادی در تاریخ باشد . او این پتانسیل را سنجید که ممکن است مردم پس از یک انتخابات ریاست جمهوری به شدت دوقطبی ،به سیاست حساس باشند. با این حال، او میآمد تا بفهمد نتایج قبلی یک ناهنجاری نبودند، زیرا نتایج سال 2020 منعکس شده بود.
سیاست یک عامل استرس زای مزمن است، نه چیزی که تأثیر آن در طول مبارزات انتخاباتی و اندکی پس از آن افزایش می یابد.
یافته های سال 2020 نشان می دهد که حدود 40 درصد از بزرگسالان آمریکایی به لطف سیاست، استرس قابل توجهی را احساس می کنند. و بین 50 تا 85 میلیون آمریکایی معتقدند سیاست در افزایش خستگی، عصبانیت، رفتارهای اجباری و از دست دادن خلق و خوی مقصر است. به دلیل سیاست، حدود یک چهارم افراد مورد بررسی به فکر مهاجرت بوده اند و حدود 5 درصد افکار خودکشی داشته اند.
اسمیت میگوید: «این واقعیت که بسیاری از مردم به سیاست بهعنوان منبع مزمن استرس اشاره میکنند و بهعنوان آسیبهای منفی بر سلامت روانشناختیشان اشاره میکنند، نشان میدهد که سیاست قطعاً از سلامت روان حمایت نمیکند و احتمالاً از آن میکاهد».
رواندرمانگر ویلیام چام، LMHC، از یافتههای این مطالعه شگفتزده نشد، زیرا این یافتهها نشاندهنده روندی در عملکرد او در سالهای اخیر است: او افزایش قابلتوجهی در بیمارانی که به دنبال درمان برای مقابله با اضطراب، افسردگی و استرس ناشی از سیاست هستند، دیده است.
"بیشتر کارکرد افکار مضطرب ما به عنوان انسان، محافظت از خود در برابر تهدیدات آسیب، چه فوری و چه در آینده است، و یکی از راههایی که سیاست باعث فعالسازی استرس و اضطراب میشود این است که ما تمایل داریم به سیاستمداران نگاه کنیم تا جوامع خود را به این سمت هدایت کنند. ".
« زمانی که یک نامزد سیاسی یا هر شخص مهم دیگری ارزشهای متضادی داشته باشد، استرس اجتنابناپذیر است زیرا ذهن ما سعی میکند با این تضاد کنار بیاید.»
چام میگوید که این مساله میتواند توضیح دهد که چرا این مطالعه نشان داد که افراد جوانتر و لیبرالتر اثرات منفی بیشتری بر سلامتی تجربه میکنند، زیرا کاندیداهای سیاسی اخیر دیدگاههای محافظهکارانهتری دارند.
آنها با این ایده سازگارترند که سیاست یک عامل استرس زای مزمن است، چیزی که مردم آن را به طور مداوم در سلامت اجتماعی، عاطفی و حتی جسمی خود میبیندد.
بیشتر کارکرد افکار مضطرب ما به عنوان انسان، محافظت از خود در برابر تهدیدات است. تهدیداتی در حال و در آینده.
مشارکت محلی می تواند هم برای شما و هم برای جامعه شما بسیار مفید باشد. این بدان معنا نیست که شما نیاز به کاندیداتوری دارید، بلکه میتواند مانند تلاش برای نامزدی باشد که ارزشهای شما را به اشتراک بگذارد یا به سازمانهایی که از آن حمایت میکنید کمک مالی کنید. شما همچنین می توانید در جایی که دولت محلی، کوتاهی می کند، قدم بردارید.
چام میگوید: «رای دادن و داوطلب شدن ، برای مشارکت چیزهایی هستند، که در کنترل یک فرد هستند. در حالی که نتایج انتخابات در اختیار و کنترل شما نیست.که چیزهایی که تحت کنترل شما نیست، استرس را فعال می کند، توصیه می کنم ابتدا مراقبت از خود را در اولویت قرار دهید و نیازهای اساسی خود را برای خواب سالم، غذا خوردن و ورزش برآورده کنید.»
مراقبت از خود، جستجوی حمایت در جامعه و شرکت در گروه های یاری دهنده، به هر نحو ممکن ،می تواند به مبارزه با استرس روزمره ناشی از یک سیستم سیاسی طاقت فرسا کمک کند.