به گزارش روزپلاس؛ ادب،فرآیندی است که طی آن گوینده تلاش میکند از طریق استفاده از اشکال گفتار غیرتهدیدکننده یا حفظ چهره، از آسیب به تصویر عمومی یا خودپنداره شخصی شنونده جلوگیری کند.
ادب شامل دوری از محتوا یا اشکال زبانی است که ممکن است شنوندگان را شرمنده کند، احساس ناراحتی کنند یا از احترام به خود بکاهند.
همچنین شامل استفاده فعالانه از زبانی است که وقار، اعتبار و استقلال شنونده را حفظ یا افزایش می دهد. به عنوان مثال، یک گوینده ممکن است با گفتن این جمله که «متاسفم که مزاحم شما میشوم».پیشگفتار درخواست لطف را مطرح کند. ادب یکی از جنبه های چهره پردازی است.
آیا مودب بودن یک ویژگی شخصیتی است؟
تحقیقات اخیر نشان می دهد که تمایل ما به "خوب" بودن را می توان به دو ویژگی شخصیتی مرتبط اما متمایز تقسیم کرد: ادب و شفقت.
ما شاهد این هستیم که این تفاوتها در تصمیمگیری اجتماعی رخ میدهند، جایی که ادب با منصف بودن و دلسوزی برای کمک به دیگران مرتبط است.
ادب در همه مواقع و شرایط زندگی افراد جاری است. نمیتوان، ادب را در یک مکان هایی ملزم به اجرا دانست، و در برخی دیگر از فضا ها، اینگونه پنداشت که ادب ، نیازی نیست.
أساسا ادب، یک مرحله مهم تربیتی است. کسی که دارای این شاخصه نباشد، یعنی این مرحله مهم تربیتی را به خوبی پشت سر نگذاشته است.
نمیتوان از کسی که برای شخصیت و جایگاه انسانی افراد، احترام قائل نیست، انتظار کمک و شفقت را داشت.
ادب بر دو قسم است: ادب با خدای عز و جل و ادب با بندههای او.
علامه طباطبایی رحمه الله درباره وجود این دو قسم از گونههای ادب در سیره انبیاء چنین میفرمایند: «ادب اعم است از ادب نسبت به خدا و ادب نسبت به مردم.»
همچنین ایشان ادب نسبت به خداوند و ادب در برابر مردم را ادب فردی و اجتماعی دانستهاند. ادب فردی رعایت آداب عبودیت و بندگی در پیشگاه احدیت است و ادب اجتماعی رعایت آداب معاشرت با مردم میباشد.
یکی از علل بی ادبی،این است که برخی از افراد جامعه ضعف شخصیتی دارند یا خودبزرگ بین هستند. اینان آگاهانه یا ناآگاهانه، فقط در برابر افراد عالی رتبه، ثروتمند یا هم شأن خود ادب را رعایت می کنند و از رعایت شرط ادب با افراد پایین تر و زیردست خویش خودداری می کنند.
برخی مدیران و بالادستی ها! رفتار متواضعانه را موجب شکسته شدن حریم ها و سوء استفاده پایین دستی ها! می دانند، در حالی که این اتفاق زمانی می افتد که مدیر بالادستی دارای نقطه ضعف باشد، اما اگر از جهت توانمندی مدیریتی و ویژگی های علمی و اخلاقی دارای امتیاز باشد اتفاقاً به هر مقدار که روابط با زیردستان بیشتر باشد، آنان به عظمت شخصیت او بیشتر پی می برند و در حقیقت مدیریت بر قلب ها اتفاق می افتد. چنان که رفتار پیامبران، امامان و اولیای الهی این چنین بوده است.
خودبزرگ بینی، از آفات بزرگ اخلاق و از زشت ترین خصلت هاست که انسان از پی آمدهای ناگوار آن باید به خداوند متعال پناه ببرد؛ زیرا زمینه ساز خشم خدا و خلق او می شود. فرد متکبّر، نه فقط بر هم نوعان خود فخرفروشی می کند، بلکه حتی بر نزدیکان و خویشان خود نیز احساس خودبزرگ بینی و برتری دارد. این صفت زشت چنان است که امام علی (علیه السلام) در نکوهش آن می فرماید:
«مَنْ لَبِسَ الکبِر وَ السَّرفَ خَلِعَ الفَضلَ وَ الشَّرَفَ»
«کسی که جامه تکبر و اسراف بر تن کند، خلعت زیبای فضیلت و شرف را از تن بیرون کرده است»
انسان متکبر به دلیل این که دیگران را هم شأن خود نمی داند، تقریباً رفتارهایش بی ادبانه است.
چنین افرادی باید بدانند انسان با بزرگ نمایی، بزرگ و عزیز نمی شود. اگر چنین بود، شیطان از همه بزرگ تر و عزیزتر بود. پس اگر طالب احترام و بزرگی هستند، راه آن، رعایت احترام و ادب با مردم است.