به گزارش روزپلاس؛ طبق نظریه روانشناس بزرگ، ویلیام گلاسر، انسان های افراد مستقل و آزاده ای اند که اسیر وقایع و شزایط محیطی نیستند.
این ما انسان ها هستیم که انتخاب میکنیم چه برداشتی از اوضاع داشته باشیم و چه واکنش روانی ای را نسبت به اوضاع نشان دهیم. بر اساس این تئوری تمامی آنچه ما انجام میدهیم یک رفتار است و از درون ما برانگیخته میشود. این برخلاف نظر صاحب نظرانی است که میگویند ما توسط عوامل بیرونی برانگیخته میشویم.
در یک نگاه کلی تئوری انتخاب بر این دیدگاه استوار است که رفتارهای هر انسان، انتخابهای او برای ارضای نیازهایش است. این رفتارهای هدفمند بیشتر از انگیزههای درونی ریشه میگیرند تا عوامل و محرکهای بیرونی. بنابراین ما باید همواره به گونهای رفتار و انتخاب کنیم که به بهترین نحو نیازهایمان را برآورده کنیم. طبق این دیدگاه رفتار هر شخص در هر مقطع زمانی بهترین تلاش وی برای ارضای نیازهایش است.
برخی چنین به ما تلقین کرده اند ، که شرایط بیرونی ما هرچه باشد، ناخودآگاه بر حالات روانی ما تاثیر میگذارد بی آنکه خودمان بخواهیم! در صورتیکه این خودمان هستیم که برای ارضای نیازهایمان، حالات روانی مرتبط را انتخاب میکنیم. هستند کسانی که برای اینکه حس عذاب وجدان خود را برای عدم تلاش در تغییر أوضاع، ساکت کنند، افسردگی و غم را انتخاب میکنند. هرچند به مرور ، آنقدر خود را اسیر سخنان و شرایط میپنداریم که دیگر خود را عروسک خیمه شب بازی أوضاع و اطرافیانمان میکنیم.
تمامی حالات روانی کنونی ما، تحت اختیار خودمان است. هرچقدر قوی تر باشیم، بیشتر میتوانیم أوضاع روانی خود را مدیریت کنیم.
و دین اسلام، وقتی توصیه به مدیریت لذات و خواسته ها میکند، در واقع پیامد این توصیه را میشود در قدرت روحی بالا برای مدیریت أوضاع روانی خودمان لمس کنیم. وقتی دست خودمان باشد، که غصه طولانی را انتخاب کنیم، یا حتی نتوانیم مقداری از غصه ی مان را مدیریت کنیم؛ این مساله را عمیقا لمس خواهیم کرد که چه مقدار مدیریت خواسته های نفس ، بر قدرت روحی ما تاثیر گذاشته.