
به گزاریش روزپلاس، در حکمت ۸۴ نهجالبلاغه امام علی(ع) آمده است: «مَنْ تَرَكَ قَوْلَ لَا أَدْرِى أُصِيبَتْ مَقَاتِلُهُ؛ كسى كه از گفتن (نمىدانم) روى گردان است، به هلاكت و نابودى مىرسد».
شاید شما هم جایی به این جمله برخورده باشید: «افرادی که فکر میکنند همه چیز را میدانند برای کسانی که واقعاً آن مسائل را میدانند، بسیار آزاردهنده هستند.» این مسأله چه برایتان خندهدار باشد چه ناراحتکننده، بیتردید همهی ما در مقطعی از زندگی خود با چنین افرادی که فکر میکنند همه چیز را میدانند برخورد داشتهایم.
این افراد در برخوردهای اولیه ممکن است انسان را تحت تأثیر قرار دهند و معمولاً هدفشان هم همین است چون همهی انسانها خواهان توجه هستند.
حالا به یکی از این افراد که از نزدیک او را میشناسید فکر کنید. در واقع کسی که فکر میکند دارای نبوغ فرا بشری است و به طرز حیرتآوری در مورد همهچیز بیشتر از دیگران اطلاعات دارد. فکر کردن به حداقل یکی از این افراد نباید سخت باشد. حالا سعی کنید ویژگیهای رفتاری او را در ذهنتان مرور کنید.
چگونه میتوان فهمید که کسی به سندروم همهچیزدانی مبتلا است؟ منطقیتر این است که ابتدا به این سؤال پاسخ دهیم زیرا مشاهدهی علائم گویا در افراد دیگر آسانتر است.
اگر هر یک از نشانههای این سندروم را در رفتار خودتان مشاهده کردید، به احتمال زیاد در رفتار دیگران هم به راحتی قادر به دیدن آن نشانه خواهید بود، به خصوص وقتی که دیگران در مورد این ویژگی رفتاریشان زیادهروی کنند. اما باید توجه داشته باشید که همهی مردم یکسان نیستند. بودن در کنار برخی افراد بیشتر از دیگران چالشبرانگیز است.
آیا مثالهای زیر برای شما آشنا به نظر میرسند؟
• کسی که مرتباً با عبارت «خب، در واقع …» صحبت دیگران را قطع میکند.
• کسی که در جریان یک گفتگوی جمعی، توجهها از روی یک متخصص واقعی، معطوف به خودش میکند تا با صحبتهایش نشان دهد که چقدر میداند.
• کسی که اصرار دارد در برنامه مربوط به آمادگی در برابر بلایا و حوادث به عنوان فرد مرجع تعیین شود تا در زمان بروز حوادث همهی افراد برای گرفتن دستورات لازمه به او مراجعه کنند.
سندرم پاسخی برای همه چیز داشتن، ریشه در تحصیلات بالا، دقت در جزئیات، وسواسی (عقدهای بودن) و چرخیدن در اینترنت است. مانند طاعونی تمامی افراد متخصص و مطلع را گرفتار کرده و باعث شده مدام در مورد چیزهایی حرف بزنند که به واقع هیچ چیز در مورد آن نمیدانند. همین دانشمند علوم کامپیوتر در دانشگاه «ام آی تی» که صحبتش شد، برای مثال در مورد کدگذاری دادههای اطلاعاتی ممکن است به شما بدهد که تاکنون هیچ چیز از آن نمیدانستید. کسانی که از سندرم پاسخی برای همه چیز داشتن رنج میبرند، از یک جایی شروع به دادن پاسخ به همه چیز میکنند و بعد دیگر نمیتواند جلوی خودشان را بگیرند.
پاسخی برای همه چیز داشتن یک اعتیاد خیلی بد است. از چیزهای خیلی کوچک شروع میشود. مثل نگاه سرسری که به یکی از ورودیهای «اقتصاد آزاد»در ویکیپدیا داشتهاید. اما مثل یک گلوله برفی است که به بهمن تبدیل میشود. ناگهان میبینید خود را به جایی بردهاید که خیلی راحت ادعا میکنید که «آدام اسمیت»هیچ چیز ارتباطی با سرمایهداری امروز ندارد. چرا؟ چون شما مطمئن هستید که میدانید. یک یا چند کتاب در مورد موضوع خوانده و ویکیپدیا را هم خواندهاید چرا که هرچه باشد کسی که مداخل را وارد کرده، چند منبع مختلف هم برایش آوردهاست. در نتیجه شما مطمئن هستید که بیش از ۱۰ منبع را مطالعه کرده و درباره آن میدانید.
در این مقطع شما در مرحله انکار به سر میبرید. در اعماق خودتان میدانید که از موضوع چیزی نمیدانید ولی خودتان را دارید قانع میکنید که میدانید. سندرم پاسخی برای همه چیز داشتن در بدترین حالت تبدیل به یک تصویر خیالی درونی میشود. اما مانند دیگر تصاویر خیالی درونی خیلی پرزور و قدرتمند و روی حقیقت بنا شده است. در عصر فعلی که همه در معرض بیش از حد اطلاعات هستیم، همه در مورد چیزی خیلی کم، اما یک چیزهایی میدانیم. از آنجایی هم که آدمیزاد هستیم، عقاید و دیدگاههایی داریم که برایمان خیلی مهم است. اما کسی که به سندروم پاسخی برای همه چیز داشتن دچار است،این مسئله را به یک سطح دیگر میکشاند. برای این شخص او علامه است و همه چیز میداند و از قبل خود را منبع آگاه و مطلع و کارشناس خبره میداند.
سندرم پاسخ داشتن برای همه چیز، در آدمهای جاهطلب و خودبزرگبین بیشتر دیده میشود
در این میان هستند آدمهایی که نه به خاطر مبتلا شدن به ضعفهای فرهنگی، بلکه به خاطر غرورو نخوت این سندرم را بروز میدهند. آنها اصولا آدمهای بی اخلاقی هستند که برای مطرح کردن خود از هیچ فروگذار نمیکنند.
بنابراین عامدانه دروغ میبافند و وقتی جماعتی را شناسایی کنند که مشتاق شنیدن تحلیلهای متفاوت هستند، شبهدانش خود را با بهای کالای اصلی، به آنها عرضه میکنند. شنیدن تمجید و دیدن تکریم از این جماعت همان و قوت یافتن این افراد همان.
در این میان دانشمندان متواضع واقعی که ابایی از «نمیدانم» گفتن ندارند، توانایی رقابت به این افراد گزافهگو را ندارند، به حاشیه کشیده میشوند ودر شرایطی که رسانهای هم برای گفتن حرفهای خود ندارند، فراموش میشوند.
شاید بتوان 9 نشانه این سندروم را چنین معرفی کردن:
1. افراد همهچیزدان مدام بحث و جدل راه میاندازند
2. افراد همهچیزدان نسبت به نظرات مخالف ذهنیتی بسته و متعصبانه دارند
3. این افراد به سختی کسی را که ماهیت آنها را افشا کرده میبخشند
4. هر چه به ذهن این افراد خطور کند وحی منزل است و حقیقت محض
5. افراد همهچیزدان هیچگاه به خودشان شک نمیکنند
6. افراد همهچیزدان با کسانی که با آنها مخالفت کنند رفتاری تحقیرآمیز دارند
7. افراد همهچیزدان به طور خودکار اطلاعات متناقض با نظرات خودشان نادیده میگیرند
8. افراد همهچیزدان به طور خودکار اطلاعات متناقض با نظرات خودشان نادیده میگیرند
9. افراد همهچیزدان باید همیشه احساس کنند که روی دیگران تأثیرگذارند